- مغارید
- جمع مغرود، چتر دیوها
معنی مغارید - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آواز و خواندن پرندگان
آوازهای خوش و طرب انگیز
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
در، لؤلؤ، نوعی ماده قیمتی سخت و سفید یا نقره ای که در بعضی صدفهای دریایی یافت می شود
خیسیده، خیسانیده
خیساندن ترکردن نم کردن، آمیختن مزج، سرشتن، نم کشیدن خیسیدن، تراویدن زهیدن
ناسازی، نایکسانی، ناسازگاری
به گونه رمن دستنبو از گیاهان
مقلادها، کلیدها، جمع واژۀ مقلاد
مخراق ها، فریب و دروغ ها، جمع واژۀ مخراق
آغاردن، تر کردن، خیسانیدن، نم کردن، نم کشیدن، خیسیدن، سرشتن، آمیختن
مولودها، زاییده شده ها، فرزندها، کنایه از نتیجه ها، تولدها، جمع واژۀ مولود
موالید ثلاثه: کنایه از جماد، نبات و حیوان
موالید سه گانه: کنایه از جماد، نبات و حیوان، موالید ثلاثه
موالید ثلاثه: کنایه از جماد، نبات و حیوان
موالید سه گانه: کنایه از جماد، نبات و حیوان، موالید ثلاثه
محراب ها، جاهای ایستادن پیش نماز، قبله ها، بالای خانه ها، صدر مجلس ها، جایگاه شیرها، جمع واژۀ محراب
میعادها، جای وعده کردن ها، زمان وعده کردن ها، وعده گاه ها، میعادگاه ها، جمع واژۀ میعاد
مصراع ها، نیمه های از ابیات شعر، لنگه های در، جمع واژۀ مصراع
به گونه رمن آسترها پوشیده ها نهانیده ها
جمع محراب، از ریشه پارسی مهرابه ها جمع محراب
جمع مخراق، فوته های پیچیده، کار بران سر انجام دهندگان، جوانمردان، دهشمندان، نیک بالایان، گاوان جمع مخراق. سخاوتمندان اشخاص سخی جوانمردان، مردان نیکو اندام، اشخاص کاربر، آنچه کودکان با آن بازی کنند، گاوان دشتی
ماران پوست افکن
گوهری است سفید و درخشان که در اندرون صدف بوجود میاید و آن را از ته دریا بدست می آورند
بنگرید به ماساریقا
جمع مصراع، لنگه ها بندها جمع مصراع: (در تعریف شعر) گفتند متساوی تا فرق باشد میان بیتی تمام و میان مصاریع مختلف هر یک بروزن دیگر
جمع مصیر، روده ها
جمع معروف سرشناسان مشاهیر: و با بسیاری از رجال و معاریف زمان ملاقات کرد. توضیح در عربی فصیح این صورت نیامده و معارف بدین معنی مستعمل است
جمع معراج، نردبان ها
مغایرت در فارسی: در تازی: سودا پایا پای داد و ستد، در فارسی: نا سازی
غیر یکدیگر بودن، خلاف هم بودن
جمع مغاور، تکاوران
جمع مغاره، دها ران شکفت ها جمع مغاره
جمع مقید، بستنگاهان بند شدگان
زمان و مکان اقامت
جمع میعاد، پشت گاهان
جمع میراث، رخن ها مانداک ها جمع میراث
جمع وجد، وشت ها، رقص ها، جاور ها، حالت ها