جدول جو
جدول جو

معنی معونت - جستجوی لغت در جدول جو

معونت
کمک کردن، مساعدت، یاری
تصویری از معونت
تصویر معونت
فرهنگ فارسی عمید
معونت
یاری کردن کمک کردن، یاری مدد
تصویری از معونت
تصویر معونت
فرهنگ لغت هوشیار
معونت
((مَ نَ))
کمک کردن، یاری کردن
تصویری از معونت
تصویر معونت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معاونت
تصویر معاونت
به یکدیگر کمک کردن، یاری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مئونت
تصویر مئونت
خرج، هزینه، رنج، محنت، لوازم معیشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رعونت
تصویر رعونت
سست شدن، احمق شدن، بیهودهگو شدن، خودآرایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رعونت
تصویر رعونت
نادانی و کم عقلی، ابلهی، حماقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معونه
تصویر معونه
معونت در فارسی یاریگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاونت
تصویر معاونت
یاری، دستگیری
فرهنگ لغت هوشیار
لوازم معیشت از نفقه، خرج هزینه: راهها از متسلطان ایمن گشته کاروانها از اطراف و نواحی بی زحمت مئونت باج بدرقه می آیند، بار ثقل، رنج محنت، جمع مئونات (مونات)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعونت
تصویر رعونت
((رُ نَ))
خود پسندی، خودآرایی، کم عقلی
فرهنگ فارسی معین
کمک رسانی، پشتیبانی می کند
دیکشنری اردو به فارسی