جدول جو
جدول جو

معنی معنجد - جستجوی لغت در جدول جو

معنجد(مُ عَ جَ)
تیزخشم. غضبناک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ نَجْ جِ)
بلند. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تنجد شود، گرفته شده، به قوت به دست آورنده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ عَ جِ)
تیز و سخت خشمناک. (منتهی الارب). خشمناک تیز و تند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عَ جَ / عَجُ / عُ جُ)
مویز، و یا نوعی از آن، و یا مویز سیاه، یا هیچکاره ترین آن. (منتهی الارب) (آنندراج). مویز و یا نوعی از مویز، و مویز سیاه و یا پست ترین مویزها. (ناظم الاطباء). دانۀ مویز را گویند که انگور خشک شده باشد و بعربی عجم الزبیب خوانند. (برهان) ، دانۀ انگور. (از اقرب الموارد) ، فرفیون که گیاهی است. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به فرفیون شود
لغت نامه دهخدا
(مِ نَ)
پیش آینده در کار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مِ جَ)
رسن خرد، کذا فی الأکثر وفی بعض النسخ جبیل. (منتهی الارب). رسن خرد و یا کوه کوچک خرد. (ناظم الاطباء). کوه کوچک. (اقرب الموارد) ، حمایل مرصع به نگینها از مروارید وزر با قرمفل در عرض یک وجب که بیاویزند آن را از گردن تا زیر پستان بر موضع نجاد. ج، مناجد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ نَجْ جِ)
خانه آرای. (مهذب الاسماء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، آزمایش کننده روزگار. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تنجید شود
لغت نامه دهخدا
(مُ نَجْ جَ)
آزموده و آزمایش دیده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آراسته. (ناظم الاطباء). مزین. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ جِ)
به سوی نجد درآینده و در شهرهای نجد شونده. ج، مناجد و مناجید. (ناظم الاطباء). به نجد درآینده. مقابل متهم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : امتهمون انتم ام منجدون. (معجم البلدان ج 6 ص 156، یادداشت ایضاً) ، یاری دهنده. رجوع به انجاد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از عنجد
تصویر عنجد
مویز سیاه
فرهنگ لغت هوشیار