جدول جو
جدول جو

معنی معمودانی - جستجوی لغت در جدول جو

معمودانی(مَ)
آبی مر ترسایان را که کودکان خود را در آن فروبرده غسل می دهند و آن را بمنزلۀ ختنه می دانند و می گویند کودکان را پاک می کند. (ناظم الاطباء). معمودیه. و رجوع به سه مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
معمودانی
بنگرید به معمودیه آبی که مسیحیان کودکان خود را طی مراسمی در آن فرو برده غسل دهند معمودیه ما العماد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی از دهستان حومه است که در بخش کوچصفهان شهرستان رشت واقع است و 345 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان ساری سوباسار بخش پلدشت شهرستان ماکو، واقع در 36هزارگزی باختری پلدشت و 7هزارگزی شمال راه ارابه رو قره تپه به ماکو با 20 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مَ مَنی ی)
سخت گرم. معمعان. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). سخت گرم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی از دهستان بالاگریوه است که در بخش ملاوی شهرستان خرم آباد واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
تثنیۀ عمود. مراد دو پای انسان است. (از فرهنگ علوم عقلی از رسائل اخوان الصفا ج 2 ص 322)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
آبی است که ترسایان فرزند خویش بدان بشویند و نیز کسی را که به دین ترسایی درآید بدان غسل دهند با شرطهایی چند پس ترسا شود. (از التفهیم، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادۀ قبل و دو مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(مُ مِ)
نزد نصاری کسی که تعمید دهد. معمّد. تعمیددهنده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و یوحنای حصور به جهت تعمیدش چنین ملقب شده است. (از محیط المحیط)
لغت نامه دهخدا
تصویری از معمادان
تصویر معمادان
انکه بتواند معما و لغز را حل کند
فرهنگ لغت هوشیار