- معممین
- جمع معمم، دستاریان دستار بر سران جمع معمم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
معنی معممین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع مصمم، هنگمندان گزیرندگان جمع مصمم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع معلم، آموزندگان فرهنگپدان جمع معلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : معلمین فرنگی: اندری صاحب بهلر مسیو اسیلی و معلمین ایرانی: عباسقلی خان مترجم و محمدخان مترجم و میرزامحمد علی مترجم علی خان قاجار معلم
جمع معمر، سالخوردگان جمع معمر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع معزم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
معجون ها، مخلوطی از چند دارو که با هم آمیخته باشند، سرشته ها، آمیخته شده ها، جمع واژۀ معجون
مضمون ها، چیزهایی که از کلام مفهوم شود، موضوع کلام ها، معنی ها، مطلب ها، جمع واژۀ مضمون
پسنمازان نماز گزاران، جمع ماموم، جمع ماموم: بمحض ورود امام جماعت مامومین به احترام وی برخاستند
جمع متعمل در حالت نصب و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعمق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعمد، خود کنندگان جمع متعمد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعلم، میلاوان شاگردان جمع متعلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متهم، پسماران چفته مندان داغیان جمع متهم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع متهم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مجرم، بزهکاران جمع مجرم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع محکم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع محرم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع محرم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
ارژنین منسوب به مرمر
جمع مسموم، مستوکان زهر خوردگان زهر ناکان جمع مسموم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مسلم، مسلمانان جمع مسلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : جمیع مومنین و مومنات و مسلمین و مسلمات راتوفیق راه راست کرامت فرمای
مضمونها
جمع معجون، بر سرشتگان جمع معجون
در تازی نیامده پردکی کرتکی منسوب به معما (معمی)، کسی که معما (معمی) گوید: (جانی همدانی... معمایی است و طبع خوبی دارد) (ترجمه مجمع الخواص 273)
تثنیه معنی از ریشه پارسی دو مانکی دو آرشی تثنیه معنی دو معنی
جمع معصوم، نا مویگان بیگناهان بی آلایشان جمع معصوم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مغموم، پخسانان فرمناکان جمع مغموم درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع معبر، خوابگزاران جمع معبر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع معتمد، اوستامان ماتکوران جمع معتمد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع معتمد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع معتصم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مقیم، ماندگاران، نشینندگان
جمع مقوم، ارزیابان
جمع مکمل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مکرم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مقدم، پیشگامان، دلیران
جمع ملهم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) جمع ملهم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)