جدول جو
جدول جو

معنی معمایی - جستجوی لغت در جدول جو

معمایی
در تازی نیامده پردکی کرتکی منسوب به معما (معمی)، کسی که معما (معمی) گوید: (جانی همدانی... معمایی است و طبع خوبی دارد) (ترجمه مجمع الخواص 273)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معماری
تصویر معماری
آبادگری، رازی گری، مهرازی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مامایی
تصویر مامایی
ماما بودن قابلگی
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده چرباکی منسوب به مسمی (مسما)، آنچه برای خورش مسمی (مسما) بکار رود: کدو مسمائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معماری
تصویر معماری
رازیگری مهرازی ساختمان غلگیری عمل و شغل معمار، عمارت آبادانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مامایی
تصویر مامایی
ماما بودن، قابلگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معماری
تصویر معماری
Architectural
دیکشنری فارسی به انگلیسی
архитектурный
دیکشنری فارسی به روسی
архітектурний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
वास्तुशास्त्र से संबंधित
دیکشنری فارسی به هندی
স্থাপত্য
دیکشنری فارسی به بنگالی
สถาปัตยกรรม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از متمایز
تصویر متمایز
جدا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از معمولی
تصویر معمولی
بهنجار، روامند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رعنایی
تصویر رعنایی
خود آرایی، تکبر خودپسندی، زیبایی خوشگلی
فرهنگ لغت هوشیار
در ترکیب آید عمل پیماینده: آسمان پیمایی باد پیمایی بحر پیمایی قدح پیمایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معمولی
تصویر معمولی
عادی، متوسط، متداول، رایج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مومیایی
تصویر مومیایی
ویژگی جسمی که به مومیا آغشته شده، مومیا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهمانی
تصویر مهمانی
جمع شدن عده ای با رابطۀ خانوادگی یا دوستی در مکانی که میزبان تعیین کرده، ضیافت
مهمانی دادن: کسانی را دعوت کردن، مهمانی ساختن
مهمانی کردن: کسانی را دعوت کردن، مهمانی ساختن، مهمانی دادن
فرهنگ فارسی عمید