- معمار
- آبادگر، والادگر، مهراز
معنی معمار - جستجوی لغت در جدول جو
- معمار
- بسیار عمارت کننده، آنکه عمارت کند و موجب رونق و تعالی گردد
- معمار ((مِ))
- طراح و سازنده بنا، عمارت کننده، تعمیرکننده، رتبه ای در فراماسونری
- معمار
- کارشناس و استاد در کارهای ساختمانی، سازندۀ عمارت، عمارت کننده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آبادگری، رازی گری، مهرازی
رازیگری مهرازی ساختمان غلگیری عمل و شغل معمار، عمارت آبادانی
Architectural
arquitetônico
architektoniczny
архитектурный
архітектурний
architecturaal
architektonisch
arquitectónico
architectural
architettonico
वास्तुशास्त्र से संबंधित
স্থাপত্য
arsitektural
אדריכלי
ya majengo
สถาปัตยกรรม
معماريٌ
فن تعمیر
عمر، زندگانی
میدان، کنایه از عرصه
تعمیر شده، آباد شده، آبادان
حجت، برهان، آنچه وسیلۀ عذرخواهی قرار داده شود
عمرها، حیات ها، زندگی ها، کنایه از اشخاص بسیار محبوب و عزیز، جمع واژۀ عمر
آلتی که با آن چیزی سنجیده شود، مقیاس و آلت سنجش، اندازه، پیمانه، سنگ محک و ترازو برای سنجش طلا