جدول جو
جدول جو

معنی معمار - جستجوی لغت در جدول جو

معمار
کارشناس و استاد در کارهای ساختمانی، سازندۀ عمارت، عمارت کننده
تصویری از معمار
تصویر معمار
فرهنگ فارسی عمید
معمار
(مِ)
بسیار عمارت کننده و این صیغۀ مبالغه است چنانکه منعام به معنی مرد بسیاربخشش. (غیاث) (آنندراج). مردی بسیار عمارت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنکه عمارت کند و موجب رونق و تعالی گردد:
زهی معمار انصاف تو کرده
در و دیوار دین و داد معمور.
انوری.
ای در زمین ملت معمار کشور دین
بادی چو بیت معمور اندر فلک معمر.
خاقانی.
پیشت صف بهرامیان بسته غلامی را میان
در خانه اسلامیان عدل تو معمار آمده.
خاقانی.
جمشید ملک هیئت خورشید فلک هیبت
یک هندسۀ رایش معمار همه عالم.
خاقانی.
معمار دین آثار او دین زنده از کردار او
گنجی است آن دیوار او از خضر بنا داشته.
خاقانی.
کلک آن رکن چون مهندس عقل
پنج دکان شرع را معمار.
خاقانی.
خدا ترس را بر رعیت گمار
که معمار ملک است پرهیزگار.
(بوستان).
- معمار کار خانه قدرت، کنایه از خداوند عالم می باشد. (از ناظم الاطباء).
، مأخوذ از تازی، مباشر بنایی و دانای به علم بنایی که به استاد بنادستورالعمل می دهد. (ناظم الاطباء). استاد بنایان. مهتر بنایان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنکه در امر ساختمان اطلاعات تجربی بسیار دارد و نقشه و طرح ساختمان تهیه کند و چند بنا، با مراقبت و نظارت او کار کنند: مهندسان روشن روان و معماران کاردان طرح شهری برکشیدند. (ظفرنامۀ یزدی).
معمار خانه های کهن را کند خراب
تا نو نهد اساس که نو بهتر از کهن.
قاآنی.
- معمارباشی، رئیس گروه معماران. رئیس صنف معماران در دوران صفویه و قاجاریه. و رجوع به مرآه البلدان ص 25 شود.
- ، عنوان احترام آمیزی است برای معمار.
- معمارخانه، اداره ای در دوران حکومت قاجار که خانه ها و کاخهای سلطنتی زیر نظر آن اداره مرمت و تعمیر می شد. و رجوع به مرآت البلدان ص 25 شود.
، چون عمارت به معنی آبادی است لهذا بنّا را که صیغۀ نسبت است به جهت تفؤل و تیمن معمار گفتند. (غیاث) (آنندراج). بنا. (ناظم الاطباء). در تداول گاهی به بنایان اطلاق کنند احترام را
لغت نامه دهخدا
معمار
بسیار عمارت کننده، آنکه عمارت کند و موجب رونق و تعالی گردد
تصویری از معمار
تصویر معمار
فرهنگ لغت هوشیار
معمار
((مِ))
طراح و سازنده بنا، عمارت کننده، تعمیرکننده، رتبه ای در فراماسونری
تصویری از معمار
تصویر معمار
فرهنگ فارسی معین
معمار
آبادگر، والادگر، مهراز
تصویری از معمار
تصویر معمار
فرهنگ واژه فارسی سره
معمار
استاد، بنا، سازنده، طراح، مهراز، مهندس
فرهنگ واژه مترادف متضاد
معمار
سازنده، معمار
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مضمار
تصویر مضمار
میدان، کنایه از عرصه
فرهنگ فارسی عمید
(مِ)
بنایی و علم بنایی و شغل معمار. (ناظم الاطباء). عمل و شغل معمار، آبادانی. آبادسازی:
مصطفی آمده به معماری
که دلم را خراب دیدستند.
خاقانی.
به معماری کعبه چون دست برد
زمانه براهیم پنداشتش.
خاقانی.
این فسانه از بهر آن گفتم که تا آنگه که معماری این مزرعه به تو مفوض است نگذاری که بی عمارت گذارند. (مرزبان نامه ص 292). با این مقدمات معماری ولایت خوارزم بدو ارزانی داشتیم. (التوسل الی الترسل ص 112)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اعمار
تصویر اعمار
عمر، زندگانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معماری
تصویر معماری
رازیگری مهرازی ساختمان غلگیری عمل و شغل معمار، عمارت آبادانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معیار
تصویر معیار
سنجه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از معماری
تصویر معماری
آبادگری، رازی گری، مهرازی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از معماری
تصویر معماری
بنيانٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از معماری
تصویر معماری
Architectural
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از معماری
تصویر معماری
architectural
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از معماری
تصویر معماری
建筑的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از معماری
تصویر معماری
فن تعمیر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از معماری
تصویر معماری
สถาปัตยกรรม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از معماری
تصویر معماری
ya majengo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از معماری
تصویر معماری
אדריכלי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از معماری
تصویر معماری
建築の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از معماری
تصویر معماری
arquitetônico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از معماری
تصویر معماری
건축의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از معماری
تصویر معماری
architektoniczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از معماری
تصویر معماری
arsitektural
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از معماری
تصویر معماری
স্থাপত্য
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از معماری
تصویر معماری
वास्तुशास्त्र से संबंधित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از معماری
تصویر معماری
architettonico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از معماری
تصویر معماری
arquitectónico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از معماری
تصویر معماری
architektonisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از معماری
تصویر معماری
architecturaal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از معماری
تصویر معماری
архітектурний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از معماری
تصویر معماری
архитектурный
دیکشنری فارسی به روسی