جدول جو
جدول جو

معنی معقاد - جستجوی لغت در جدول جو

معقاد
(مِ)
رشته با مهره ها که بر گردن طفلان اندازند. (منتهی الارب) (آنندراج). رشتۀ مهره داری که جهت چشم زخم بر گردن کودکان اندازند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معاقد
تصویر معاقد
جایی که گره بسته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معقود
تصویر معقود
گره کرده، بند کرده، بسته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
کسی که به کاری یا چیزی عادت کرده، عادت گیرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منقاد
تصویر منقاد
فرمان بردار، آنکه فرمان کسی را می پذیرد یا اجرا می کند
فرمان بر، فرمان پذیر، فرمان شنو، فرمان نیوش، سر به راه، سر بر خط، سر سپرده، نرم گردن، طاعت پیشه، طاعت ور، مطیع، طایع، مطاوع، مطواع، عبید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معاقد
تصویر معاقد
عهد و پیمان نماینده، معاهده، آنکه با دیگری عهد بسته دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معقود
تصویر معقود
بسته شده، استوار شده پا بر جا شده بسته شده گره بسته، محکم گردیده
فرهنگ لغت هوشیار
انگم: ژد آلو، زین زمخت زینی که پشت ستور را زخم کند صمغ درخت آلو انگم زبخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معضاد
تصویر معضاد
شمشیر، منگال (گویش خراسانی) داس بزرگ، فرتیخ (ساطور)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
عادت گیرنده، عادت گرفته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منقاد
تصویر منقاد
فرمانبردار خران فرمانبردار مطیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منقاد
تصویر منقاد
((مُ))
مطیع، فرمان بردار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
((مُ))
کسی که به کاری یا چیزی عادت کرده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معقود
تصویر معقود
((مَ))
بسته شده، گره بسته، محکم گردیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
بنگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
Addicted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
dépendant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
আসক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
mraibu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
מכור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
中毒している
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
上瘾的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
중독된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
bağımlı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
kecanduan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
süchtig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
आदी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
dipendente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
adicto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
verslaafd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
залежний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
зависимый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
uzależniony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
viciado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از معتاد
تصویر معتاد
ติดยา
دیکشنری فارسی به تایلندی