چادر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ردا. (اقرب الموارد) (محیط المحیط) ، شمشیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شمشیر. ج، معاطف. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط) ، فرس سهل المعطف، اسب رام و خوش راه که به هر طرف خواهند عنان آن را برگردانند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
چادر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ردا. (اقرب الموارد) (محیط المحیط) ، شمشیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شمشیر. ج، معاطف. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط) ، فرس سهل المعطف، اسب رام و خوش راه که به هر طرف خواهند عنان آن را برگردانند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
تشنگی زای آنچه که تشنگی آرد. توضیح داروی را نامند که طبیعت را مشتاق ترویح سازد اعم از آنکه ترویح باب شود مانند معده و جگر و یا بهوای بارد مثل ریه. تشنگی آور تولید عطش کننده
تشنگی زای آنچه که تشنگی آرد. توضیح داروی را نامند که طبیعت را مشتاق ترویح سازد اعم از آنکه ترویح باب شود مانند معده و جگر و یا بهوای بارد مثل ریه. تشنگی آور تولید عطش کننده
هشته این واژه بر گرفته از هشتن پهلوی است، درنگیده درنگی بنگرید به معطله، سر گردان بیکار مانده فرو گذاشته تعطیل شده، اهمال شده، بی حاصل مانده، در انتظار گذاشته یکی از اقسام طرح است. تعطیل کننده، کسی که وجود باری تعالی را انکارکند و شرایع را باطل پندارد: دی جدل با معطلی کردم که ز توحید هیچ ساز نداشت. (خاقانی)
هشته این واژه بر گرفته از هشتن پهلوی است، درنگیده درنگی بنگرید به معطله، سر گردان بیکار مانده فرو گذاشته تعطیل شده، اهمال شده، بی حاصل مانده، در انتظار گذاشته یکی از اقسام طرح است. تعطیل کننده، کسی که وجود باری تعالی را انکارکند و شرایع را باطل پندارد: دی جدل با معطلی کردم که ز توحید هیچ ساز نداشت. (خاقانی)
دست آموز: پرندگان جانوران، نشان کرده نشان یافته علف دان ستور از چوب و جز آن آخور: نه چون گله در رمه گوسفندانیم که مجمع و مضجع بیکجای دارند و گروه گروه در یک مرعی و معلف با هم چرند، علف
دست آموز: پرندگان جانوران، نشان کرده نشان یافته علف دان ستور از چوب و جز آن آخور: نه چون گله در رمه گوسفندانیم که مجمع و مضجع بیکجای دارند و گروه گروه در یک مرعی و معلف با هم چرند، علف