- معتقدات
- باورها
معنی معتقدات - جستجوی لغت در جدول جو
- معتقدات
- جمع معتقده، باور داشت ها جمع معتقده (معتقد) آنچه مورد اعتقاد است عقیده ها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باور داران گروندگان
باورها
خرده گیران، خرده گیران
جمع اعتقاد
جمع متقدمه
جمع مستنده، تزده دار ها، پر وهان ها
جمع معقوده. معقول. پسندیده عقل: سخن معقول را از هر کس باید پذیرفت، الف - آنچه بوسیله عقل ادراک شودمقابل محسوس: ذات الله بقدر الله دان نه بمعقول خلق. یا معقول اشیا. الف - حقایق اشیا. ب - صور عقلیه. ج - اموری که در خارج و جودی ندارند. د - اموری که محسوس نمیباشند و مجردند. درین صورت مراد از معقول عقل است، جمع معقولات. یا علم معقول. فلسفه حکمت مقابل علم منقول. یامعقول و منقول. علوم فلسفی و علوم شرعی. یا دانشکده معقول و منقول. دانشکده ای که در آن علوم فلسفی و علوم شرعی تدریس شود. اخیرا آنرا بنام دانشکده الهیات نامیده اند، مودب با ادب: پسر معقولی است، بحد کافی بیش از حد متوسط: صبالله عمر معقولی کرده
جمع معهوده (معهود)
جمع معاهده، پشن ها پیمان ها تیمار ها جمع معاهده
جمع معدوده، شمردگان اندکان جمع معدوده (معدود)
جمع معتقد، باور داران جمع معتقد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
Beliefs
Documentation
documentação
убеждения
Überzeugungen
Dokumentation
dokumentacja
переконання
документация
przekonania
документація
documentatie
crenças
credenze
documentación
documentation
creencias
croyances
documentazione
overtuigingen
दस्तावेज़