جدول جو
جدول جو

معنی معاش - جستجوی لغت در جدول جو

معاش
روزی
تصویری از معاش
تصویر معاش
فرهنگ واژه فارسی سره
معاش
زندگی، زندگانی، آنچه به وسیلۀ آن زندگی می کنند، از خوردنی و نوشیدنی، وسیلۀ زندگانی
تصویری از معاش
تصویر معاش
فرهنگ فارسی عمید
معاش
زندگانی، زیست
تصویری از معاش
تصویر معاش
فرهنگ لغت هوشیار
معاش
((مَ))
اسباب و وسایل زندگی، جای زندگی
تصویری از معاش
تصویر معاش
فرهنگ فارسی معین
معاش
Sustenance
تصویری از معاش
تصویر معاش
دیکشنری فارسی به انگلیسی
معاش
sustento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
معاش
Lebensunterhalt
دیکشنری فارسی به آلمانی
معاش
utrzymanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
معاش
пропитание
دیکشنری فارسی به روسی
معاش
прожиток
دیکشنری فارسی به اوکراینی
معاش
levensonderhoud
دیکشنری فارسی به هلندی
معاش
sustento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
معاش
subsistance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
معاش
sostentamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
معاش
जीवन यापन
دیکشنری فارسی به هندی
معاش
penghidupan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
معاش
geçim
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
معاش
생계
دیکشنری فارسی به کره ای
معاش
פַּרְנָסָה
دیکشنری فارسی به عبری
معاش
生计
دیکشنری فارسی به چینی
معاش
生計
دیکشنری فارسی به ژاپنی
معاش
riziki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
معاش
การยังชีพ
دیکشنری فارسی به تایلندی
معاش
জীবিকা
دیکشنری فارسی به بنگالی
معاش
قوتٌ
دیکشنری فارسی به عربی
معاش
روزی روٹی
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معاشر
تصویر معاشر
دوست و همدم، هم صحبت، همنشین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معاشر
تصویر معاشر
معشرها، گروهایی از مردم، جماعت ها، کسان و خویشاوندان شخص، جمع واژۀ معشر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معاشر
تصویر معاشر
یار و رفیق و دوست و همدم و هم خوراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاشر
تصویر معاشر
((مُ ش))
با کسی زندگی کننده، همدم، یار، هم نشین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معاد
تصویر معاد
(پسرانه)
جای بازگشت، بازگشتن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از معاف
تصویر معاف
بخشوده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از معاد
تصویر معاد
رستاخیز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رعاش
تصویر رعاش
لرزه، تنلرزه (رعشه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاف
تصویر معاف
عفو کرده شده، بخشوده
فرهنگ فارسی عمید