جدول جو
جدول جو

معنی مظبظب - جستجوی لغت در جدول جو

مظبظب(مُ ظَ ظَ)
گرفتار تب. (ناظم الاطباء). تب زده گردیده. (از منتهی الارب) (از محیطالمحیط)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ لَ)
اندک اثر کردن چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : تظبظب الشی ٔ کان له وقع یسیر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ ظَظِ)
اندک متأثر شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تظبظب شود
لغت نامه دهخدا