جدول جو
جدول جو

معنی مطلنفیٔ - جستجوی لغت در جدول جو

مطلنفیٔ(مُ لَ فِءْ)
از ’طل ن ف’، جمل مطلنفی ءالسنام، شتر چفسیده کوهان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط) (از ناظم الاطباء) ، صائد مطلنف فی قره، شکارچی دوسیده در کاژۀ خود. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طَ لَ فا)
مرد بسیارگوی بسیارسخن. طلنفاء. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ فِءْ)
فرونشانندۀ آتش. (آنندراج). خاموش کننده آتش. (ناظم الاطباء). فرونشاننده. فرومیراننده. فروکشنده. خاموش کننده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، فرونشانندۀ حرارت و التهاب. (ناظم الاطباء) ، مطفی ٔ العطش، نشانندۀ تشنگی. قاطع عطش. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : فینبغی ان یعالج (المسموم بالحریق الأسود) بالتبدیر المبرد المطفی ٔ. (ابن البیطار) (یادداشت ایضاً).
- مطفی ءالجمر، روز پنجم یا چهارم از روزهای عجوز. (منتهی الارب) (آنندراج). نام روز چهارم یا پنجم از روزهای بردالعجوز. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نام روز هفتم است از بردالعجوز. (آثار الباقیه، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام روز ششم از ایام عجوز. (مهذب الاسماء).
- مطفی ءالرصف، بلای سخت که فراموش گرداند بلای سابق را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). داهیه. (اقرب الموارد) (محیطالمحیط)
لغت نامه دهخدا