از ’ض ی ر’، زیانها و گزندها: لطف باری تعالی او را از مضائر آن معایر نگاه داشت و هر کجا رسید رسولان به استقبال می آمدند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 409). و رجوع به ضیر شود
از ’ض ی ر’، زیانها و گزندها: لطف باری تعالی او را از مضائر آن معایر نگاه داشت و هر کجا رسید رسولان به استقبال می آمدند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 409). و رجوع به ضیر شود
سختگیر. تنگ گیرنده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) :... بر مقتضای فرمان سوی ایشان رفت و آنچه واجب بود از وظایف این خدمت بجای آورد واسترضاء جوانب... از مضایق و مسامح و منافق و مناصح... به اتمام رسانید. (مرزبان نامه چ بارانی ص 172)
سختگیر. تنگ گیرنده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) :... بر مقتضای فرمان سوی ایشان رفت و آنچه واجب بود از وظایف این خدمت بجای آورد واسترضاء جوانب... از مضایق و مسامح و منافق و مناصح... به اتمام رسانید. (مرزبان نامه چ بارانی ص 172)
مضائق. جمع واژۀ مضیق. مکانهای تنگ. تنگناها. تنگی ها در مکان و امور. کارهای سخت: به تعجیل سوی ناتل... رفتند بر آن جمله که به ناتل که آنجا مضایق است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 463). شما به استراباد روید که در آن مضایق نتوانند آمد. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 560). الحق راه آن دراز و بی پایان یافتم، سراسر مخاوف و مضایق. (کلیله چ مینوی ص 48). چه هرکه بر قوت ذات و زور نفس اعتماد کند لاشک در مخاوف و مضایق افتد. (کلیله ایضاً ص 300). خلق از مضایق محنت و مفاسد ایام فترت خلاصی یافتند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 315). چون مار در مداخل و مضایق زمین روند. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 342). از مضایق شدت به فراخی نعمت رسیدند. (جهانگشای جوینی). و رجوع به مضائق و مضیق و مضیقه شود
مضائق. جَمعِ واژۀ مضیق. مکانهای تنگ. تنگناها. تنگی ها در مکان و امور. کارهای سخت: به تعجیل سوی ناتل... رفتند بر آن جمله که به ناتل که آنجا مضایق است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 463). شما به استراباد روید که در آن مضایق نتوانند آمد. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 560). الحق راه آن دراز و بی پایان یافتم، سراسر مخاوف و مضایق. (کلیله چ مینوی ص 48). چه هرکه بر قوت ذات و زور نفس اعتماد کند لاشک در مخاوف و مضایق افتد. (کلیله ایضاً ص 300). خلق از مضایق محنت و مفاسد ایام فترت خلاصی یافتند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 315). چون مار در مداخل و مضایق زمین روند. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 342). از مضایق شدت به فراخی نعمت رسیدند. (جهانگشای جوینی). و رجوع به مضائق و مضیق و مضیقه شود
تنگ گیرنده سختگیر جمع مضیق جاهای تنگ: هر که برقوت ذات و زور نفس اعتماد کند لاشک در مخاوف و مضایق افتد... سختگیر تنگ گیرنده: ... و استرضا جوانب از موالف ومجانب و اقارب و اباعد... ومضایق ومسامح... باتمام رسانید، خود داری کننده از دادن چیزی بکسی
تنگ گیرنده سختگیر جمع مضیق جاهای تنگ: هر که برقوت ذات و زور نفس اعتماد کند لاشک در مخاوف و مضایق افتد... سختگیر تنگ گیرنده: ... و استرضا جوانب از موالف ومجانب و اقارب و اباعد... ومضایق ومسامح... باتمام رسانید، خود داری کننده از دادن چیزی بکسی