جدول جو
جدول جو

معنی مصیبات - جستجوی لغت در جدول جو

مصیبات
(مُ)
جمع واژۀ مصیبت. (یادداشت مؤلف). رجوع به مصیبت شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
سختی، رنج، اندوه
فرهنگ فارسی عمید
(مَ / مُ غَیْ یَ)
جمع واژۀ مغیبه یا مغیّبه. چیزهای پنهانی. چیزهای غیبی. (از ناظم الاطباء) (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : در مکنونات مغیبات سخن گوید و از سرایر و ضمایر نشان دهد. (سندبادنامه ص 242). حزم او که... از مغیبات و مکنونات قدر خبر می دهد... (سندبادنامه ص 12). معنی اعتقاد انعقاد صورت علمی است یا ظنی دردل به وجود مغیبات. (مصباح الهدایه چ همایی ص 14)
لغت نامه دهخدا
(مُ صَوْ وَ)
جمع واژۀ مصوبه. قوانین و مقررات و احکامی که بوسیلۀ مقام یا گروه یا مجلس و یا انجمنی مورد تأیید و تصویب قرار گرفته باشد
لغت نامه دهخدا
(مَ)
عیبها و معایب. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
(مُ بَ)
مصیبه. حادثه. سختی و بدبختی و نکبت. محنت و رنج. (ناظم الاطباء). بلیه و هر امر مکروه. مکروهی که به آدمی رسد. سختی. (منتهی الارب). رنج و سختی و بلا:
بداخترتر از مردم آزار نیست
که روز مصیبت کسش یار نیست.
سعدی.
هرکه فریادرس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش.
سعدی.
پرسیدندش که شکر چه می گویی، گفت شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی. (گلستان).
اگر دندان نباشد نان توان خورد
مصیبت آن بود که نان نباشد.
سعدی.
قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید. (گلستان). گفت تا مصیبت دونشود، یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه. (گلستان).
تنور شکم دم به دم تافتن
مصیبت بود روز نایافتن.
(بوستان).
، اندوه و رنج و ملال. (ناظم الاطباء). غم و اندوه که به مردم رسد. اندوه که به کسی رسیده باشد. (یادداشت مؤلف) ، تعزیت. (منتهی الارب) (آنندراج). سوک و تعزیت و عزا و ماتم. (ناظم الاطباء). رزیئه. نائبه. نوبه. رزء. صاکمه. مرزئه. نؤبه. رزیه. (دهار). مصوبه. (منتهی الارب). فاجعه. داغ فرزند یا عزیزی دیگر. فقد کسان و نزدیکان. اندوهی که از مرگ عزیزان حاصل آید. (از یادداشت مؤلف). درگذشت خویش یا دوستی یکدل: چنان دیدامیرالمؤمنین... که بگرداند خاطر خود را از جزع براین مصیبتها. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 311). نبایستی که به مصیبت آمده بودیمی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 345). مصیبت سخت بزرگ است اما موهبت به بقای خداوند بزرگتر. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 291). به خداوند مصیبت عزیزان آن درد نرسد که بدان کس که بیفایده گوش دارد. (ازقابوسنامه).
راست گویی که در مصیبت تو
همه مسعودسعد سلمانند.
مسعودسعد.
عیسی به حکم رنگرزی بر مصیبتش
نزدیک آفتاب لباس سیاه بود.
خاقانی.
حقا که در مصیبتت ای نقش ایزدی
حیران و بیخبر شده چون نقش آزرم.
خاقانی.
گر دل من هوشیارستی دمی
زین مصیبت روی در دیوارمی.
عطار
لغت نامه دهخدا
(مَ صَبْ با)
جمع واژۀ مصبه. آبدستانها. (مهذب الاسماء). و رجوع به مصبه شود
لغت نامه دهخدا
جمع مصوبه، پذرفتگان پسندیدگان روا گشتگان جمع مصوبه (مصوب) : کلیه مصوبات مجلس شورای ملی بچاپ میرسد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مغیبه، پوشگان گمشدگان، جمع مغیبه، شو گمان جمع مغیبه (مغیب) زنانی که شوهرانشان غایب باشند، جمع مغیبه... (ازمغیبات خبر میدهد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
حادثه، بلیه، بدبختی، نکبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
((مُ بَ))
سختی، رنج، اندوه، جمع مصائب
فرهنگ فارسی معین
آفت، بلا، حادثه، رزیه، رنج، سختی، فاجعه، گرفتاری، نائبه، نکبت، سوگ، عزا، عزاداری، ماتم
متضاد: خوشی، عیش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
كارثةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
Plight, Tribulation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
détresse, tribulation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
困境 , 苦难
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
apuro, tribulação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
سختی، مشکل، رنج، مصیبت
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
مصیبت , مصیبت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
สถานการณ์ที่ยากลำบาก , ความทุกข์ยาก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
shida, mateso
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
צָרָה , צָרָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
窮状 , 苦難
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
trudna sytuacja, utrapienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
бедственное положение , скорбь
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
sıkıntı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
kesulitan, penderitaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
দুঃখজনক অবস্থা , দুর্দশা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
संकट , क्लेश
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
condizione difficile, tribolazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
Notlage, Drangsal
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
apuro, tribulación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
benarde situatie, beproeving
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
скрутне становище , скорбота
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مصیبت
تصویر مصیبت
곤경 , 고난
دیکشنری فارسی به کره ای