جدول جو
جدول جو

معنی مصوصات - جستجوی لغت در جدول جو

مصوصات
(مَ)
جمع واژۀ مصوص. (یادداشت مؤلف) (منتهی الارب). رجوع به مصوص شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مصونیت
تصویر مصونیت
مصون بودن، محفوظ بودن، در پزشکی حالت مقاومت نسبی در برابر بعضی بیماری ها، در علوم سیاسی مصون بودن از بازداشت و تعقیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مثوبات
تصویر مثوبات
جمع واژۀ مثوبت، پاداش، جزا، جزای عمل خیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخصوصا
تصویر مخصوصا
خصوصاً، به ویژه، بیژه، علی الخصوص، بالخصوص، به خصوص، سیّما، لاسیّما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصافات
تصویر مصافات
دوستی کردن با کسی، دوستی پاک با کسی داشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
جمع واژۀ موصه. (ناظم الاطباء). رجوع به موصه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ صَوْ وَ)
جمع واژۀ مصوبه. قوانین و مقررات و احکامی که بوسیلۀ مقام یا گروه یا مجلس و یا انجمنی مورد تأیید و تصویب قرار گرفته باشد
لغت نامه دهخدا
جمع محوطه، پر هونگان جمع محوطه: ... پنج هزار نخل خرمای خستویی از ولایت حویزه نقل کرده در محوطات خمسه مذکوره مغروس گرداند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع محصوله، فرآورده ها میوکان جمع محصوله (محصول) غله و بار و حاصل کشتزارها و میوه جات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محصورات
تصویر محصورات
جمع محصوره، گرد گرفتگان ورتکان بن بست ها جمع محصوره
فرهنگ لغت هوشیار
علی الخصوص و به طور خاص، نامبرک به ویژه (واژه های فارسی) بالا ختصاص اختصاصا، خاصه ویژه، همه - مخصوصا حسن - خوشحال بودن، د، عمدا، مخصوصا این حرف را زدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مختصات
تصویر مختصات
جمع مختصه، ویژیدگان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مثوبه و مثوبه، پاداش ها مزدها جمع مثوبه (مثوبت) : و آنچه او رالله از کمال مکارم اخلاق و اعمال محاسن اعراق و اقتنا ذخایر مثوبات... ملکه شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مثولات
تصویر مثولات
جمع مثله، اندامبری ها شکنجه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجوزات
تصویر مجوزات
جمع مجوزه، جمع مجوزه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متصوره، گمان شدگان انگاشتگان، جمع متصوره، گمان برندگان انگارندگان جمع متصوره، جمع متصوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرصودات
تصویر مرصودات
جمع مرصوده، زیگیدگان ماننیدگان جمع مرصوده (مرصود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدونات
تصویر مدونات
جمع مدونه (مدون)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مخصصه، ویژه گران جمع مخصصه یا مخصصات انواع. در اصطلاح صدر الدین شیرازی همان صور نوعیه است، جمع مخصصه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصورات
تصویر تصورات
انگارها جمع تصور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخصوصات
تصویر مخصوصات
جمع مخصوصه، ویژگان جمع مخصوصه (مخصوص)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصوصیات
تصویر خصوصیات
جمع خصوصیت صفتهای مخصوص ویژگیها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصوصیت
تصویر خصوصیت
خاص کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصومات
تصویر خصومات
جمع خصومت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصوات
تصویر مصوات
پر بانگ، آوا سنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منصوصات
تصویر منصوصات
جمع منصوصه (منصوص) : (آدم از منصوصات اصول مقرر کرد و روش آخرت و عالم غیب از وی که عقل (را) از برینش آن راه مجال نبود) (معارف بها ولد 1338 ص 153)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مصوره، نگاشتگان چهر یافتگان پنداشتگان جمع مصوره (مصور) : صورت داده ها شکل پذیرفته ها: و هر یکی ازین مصورات بر صورت خویش محفوظ است اندر حال حیات نبات وحیوان، نقاشی شده ها، تصور شده ها، جمع مصوره (مصور) : صورت دهنده ها، نقاشی کنندگان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مصوبه، پذرفتگان پسندیدگان روا گشتگان جمع مصوبه (مصوب) : کلیه مصوبات مجلس شورای ملی بچاپ میرسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرصوصات
تصویر مرصوصات
جمع مرصوصه (مرصوص)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مذوقات
تصویر مذوقات
جمع مذوقه (مذوق) چشیده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشخصات
تصویر مشخصات
شناسه ها، ویژگیها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خصوصیت
تصویر خصوصیت
ویژگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محصولات
تصویر محصولات
فرآورده ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مخصوصا
تصویر مخصوصا
به ویژه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تصورات
تصویر تصورات
انگارش ها
فرهنگ واژه فارسی سره