مصنوعی (مَ) صنعتی. عملی. محصول صنعت. آفریدۀ دست و فکر بشر. مقابل طبیعی و خلقی، ساختگی. (ناظم الاطباء) : دندان مصنوعی، یخ مصنوعی، ابریشم مصنوعی ادامه... صنعتی. عملی. محصول صنعت. آفریدۀ دست و فکر بشر. مقابل طبیعی و خلقی، ساختگی. (ناظم الاطباء) : دندان مصنوعی، یخ مصنوعی، ابریشم مصنوعی لغت نامه دهخدا
مصنوعی تصنعی، غیرواقعی، جعلی، دروغین، ساختگیمتضاد: حقیقی، واقعی ادامه... تصنعی، غیرواقعی، جعلی، دروغین، ساختگیمتضاد: حقیقی، واقعی فرهنگ واژه مترادف متضاد
مصنوعیمَصنوعی Artificial, Synthetic ادامه... Artificial, Synthetic تصویر مصنوعی دیکشنری فارسی به انگلیسی
مصنوعیمَصنوعی artificiel, synthétique ادامه... artificiel, synthétique تصویر مصنوعی دیکشنری فارسی به فرانسوی
مصنوعیمَصنوعی ประดิษฐ์ , สังเคราะห์ ادامه... ประดิษฐ์ , สังเคราะห์ تصویر مصنوعی دیکشنری فارسی به تایلندی
مصنوعیمَصنوعی artificiale, sintetico ادامه... artificiale, sintetico تصویر مصنوعی دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مصنوعیمَصنوعی artificial, sintético ادامه... artificial, sintético تصویر مصنوعی دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مصنوعیمَصنوعی kunstmatig, synthetisch ادامه... kunstmatig, synthetisch تصویر مصنوعی دیکشنری فارسی به هلندی
مصنوعیمَصنوعی штучний , синтетичний ادامه... штучний , синтетичний تصویر مصنوعی دیکشنری فارسی به اوکراینی
مصنوعیمَصنوعی искусственный , синтетический ادامه... искусственный , синтетический تصویر مصنوعی دیکشنری فارسی به روسی
مصنوعیمَصنوعی sztuczny, syntetyczny ادامه... sztuczny, syntetyczny تصویر مصنوعی دیکشنری فارسی به لهستانی
مصنوعیمَصنوعی künstlich, synthetisch ادامه... künstlich, synthetisch تصویر مصنوعی دیکشنری فارسی به آلمانی
مصنوعیمَصنوعی artificial, sintético ادامه... artificial, sintético تصویر مصنوعی دیکشنری فارسی به پرتغالی