جدول جو
جدول جو

معنی مصنوعی - جستجوی لغت در جدول جو

مصنوعی
(مَ)
صنعتی. عملی. محصول صنعت. آفریدۀ دست و فکر بشر. مقابل طبیعی و خلقی، ساختگی. (ناظم الاطباء) : دندان مصنوعی، یخ مصنوعی، ابریشم مصنوعی
لغت نامه دهخدا
مصنوعی
در تازی نیامده ساختگی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
فرهنگ لغت هوشیار
مصنوعی
ساختگی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
فرهنگ واژه فارسی سره
مصنوعی
تصنعی، غیرواقعی، جعلی، دروغین، ساختگی
متضاد: حقیقی، واقعی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مصنوعی
صناعيٌّ
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به عربی
مصنوعی
Artificial, Synthetic
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مصنوعی
artificiel, synthétique
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مصنوعی
ประดิษฐ์ , สังเคราะห์
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به تایلندی
مصنوعی
ساختگی، مصنوعی، زیرکانه
دیکشنری اردو به فارسی
مصنوعی
কৃত্রিম , কৃত্রিম
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به بنگالی
مصنوعی
مصنوعی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به اردو
مصنوعی
人造的 , 合成的
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به چینی
مصنوعی
bandia, sintetiki
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مصنوعی
人工の , 合成の
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مصنوعی
מלאכותי , סינתטי
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به عبری
مصنوعی
인공의 , 합성의
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به کره ای
مصنوعی
yapay, sentetik
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مصنوعی
buatan, sintetis
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مصنوعی
कृत्रिम , कृत्रिम
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به هندی
مصنوعی
artificiale, sintetico
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مصنوعی
artificial, sintético
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مصنوعی
kunstmatig, synthetisch
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به هلندی
مصنوعی
штучний , синтетичний
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مصنوعی
искусственный , синтетический
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به روسی
مصنوعی
sztuczny, syntetyczny
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به لهستانی
مصنوعی
künstlich, synthetisch
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به آلمانی
مصنوعی
artificial, sintético
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
دیکشنری فارسی به پرتغالی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مصنوعیت
تصویر مصنوعیت
Artificiality
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مصنوعیت
تصویر مصنوعیت
kunstmatigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مصنوعیت
تصویر مصنوعیت
штучність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مصنوعیت
تصویر مصنوعیت
искусственность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مصنوعیت
تصویر مصنوعیت
sztuczność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مصنوعیت
تصویر مصنوعیت
Künstlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مصنوعیت
تصویر مصنوعیت
artificialidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مصنوعیت
تصویر مصنوعیت
artificialidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی