جدول جو
جدول جو

معنی مصنوع - جستجوی لغت در جدول جو

مصنوع
ساخته شده
تصویری از مصنوع
تصویر مصنوع
فرهنگ فارسی عمید
مصنوع
(مَ)
ساخته. (منتهی الارب) (آنندراج). ساخته شده. (ناظم الاطباء). صنیع. (یادداشت مؤلف) ، کرده. (منتهی الارب) (آنندراج). کرده شده، صنعت شده و اختراع شده. (ناظم الاطباء). که به دست و فکر بشر ساخته شده باشد. مقابل مخلوق. مقابل طبیعی. معمول. (یادداشت مؤلف) ، چیزی که مسبوق به نیستی باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). آفریده. آفریده شده. آفریدۀ خدا. (از منتهی الارب) : مخلوق اگر گوید مصنوع چیست گوییم آنک مرکب است از هیولی و صورت مصنوع است. (جامعالحکمتین ناصرخسرو ص 89).
صانع و مصنوع را تو باشی فرزند
پس چو پدر شو کریم و عادل و فاضل.
ناصرخسرو.
، متشکل شده. (ناظم الاطباء) ، ساختگی. قلب. بدل. مزور. قلابی. الم غلمی. عملی. ساخته. مدلس. (یادداشت مؤلف) ، (اصطلاح بدیع) نزد بلغا آن است که نظم از صنعتی آراسته گردد که طبع بدان ترکیب به سبب مراعات قواعد آن بدان صفت میل کند، چه بعضی صنایع مطبوعند چون ترصیع و تجنیس و الهام و خیال و بعضی نامطبوع چون تجنیس مطرف و مقلوب. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
مصنوع
ساخته شده، صنیع
تصویری از مصنوع
تصویر مصنوع
فرهنگ لغت هوشیار
مصنوع
((مَ))
ساخته شده
تصویری از مصنوع
تصویر مصنوع
فرهنگ فارسی معین
مصنوع
ساختگی، قلابی، مجعول، ساخته، ساخته شده
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ عَ)
مؤنث مصنوع. ج، مصنوعات. (ناظم الاطباء). رجوع به مصنوع و مصنوعات شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
صنعتی. عملی. محصول صنعت. آفریدۀ دست و فکر بشر. مقابل طبیعی و خلقی، ساختگی. (ناظم الاطباء) : دندان مصنوعی، یخ مصنوعی، ابریشم مصنوعی
لغت نامه دهخدا
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
در تازی نیامده ساختگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصنوعه
تصویر مصنوعه
مصنوعه در فارسی مونث مصنوع: تخشیده ساخته مونث مصنوع، جمع مصنوعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنوع
تصویر متنوع
گوناگون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
ساختگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصنعی، غیرواقعی، جعلی، دروغین، ساختگی
متضاد: حقیقی، واقعی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
صناعيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
Artificial, Synthetic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
artificiel, synthétique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
artificial, sintético
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
人工の , 合成の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ساختگی، مصنوعی، زیرکانه
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
কৃত্রিম , কৃত্রিম
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
مصنوعی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
ประดิษฐ์ , สังเคราะห์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
bandia, sintetiki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
מלאכותי , סינתטי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
人造的 , 合成的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
künstlich, synthetisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
인공의 , 합성의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
yapay, sentetik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
buatan, sintetis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
कृत्रिम , कृत्रिम
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
artificial, sintético
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
kunstmatig, synthetisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
штучний , синтетичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
искусственный , синтетический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
sztuczny, syntetyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مصنوعی
تصویر مصنوعی
artificiale, sintetico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی