ظاهراً نام محله ای بوده است به ری: حسن صباح... خانه در دوده داشت در شهر ری به کوچۀ صوفی... نه بر در مصلحتگاه نشست و نه به در رادمهران. (کتاب النقض ص 91). رجوع به مصلحکان در معجم البلدان و مصلحگاه شود
ظاهراً نام محله ای بوده است به ری: حسن صباح... خانه در دوده داشت در شهر ری به کوچۀ صوفی... نه بر در مصلحتگاه نشست و نه به در رادمهران. (کتاب النقض ص 91). رجوع به مصلحکان در معجم البلدان و مصلحگاه شود
مراد شاید همان جایی باشد که یاقوت آن را مصلحگان می نویسد، و محلی بوده است به ری. (از حواشی راحهالصدور راوندی ص 395). احتمال اینکه کلمه مسلخگاه (سلاخ خانه، کشتارگاه) باشد نیز هست: پس فراهان بسوز و مصلحگاه تا چهارت ثواب گردد شش. ؟ (از راحهالصدور). جواب این کلمات آن است که اولاً علی بن مجاهد به در مصلحگاه بود که او را به پدرش بازخوانند که رازی بود و این علی از ری رفته بود به تعلم و با احمد حنبل به ری آمده بود. (کتاب النقض ص 368). در مصلحگاه ری و خراسان و سبزوار این جماعت بی شرع را قوتی نباشد. (النقض ص 163). همچنین روا بباید داشتن که بوبکر و عمر به قیامت دل بر رافضیان قم، آبه وقاسان و دو مصلحگاه و غیرهم خوش کنند. (کتاب النقض ص 482). مناقب خوانان همان خوانند که به دروازۀ مهران و مصلحگاه... (کتاب النقض ص 41)
مراد شاید همان جایی باشد که یاقوت آن را مصلحگان می نویسد، و محلی بوده است به ری. (از حواشی راحهالصدور راوندی ص 395). احتمال اینکه کلمه مسلخگاه (سلاخ خانه، کشتارگاه) باشد نیز هست: پس فراهان بسوز و مصلحگاه تا چهارت ثواب گردد شش. ؟ (از راحهالصدور). جواب این کلمات آن است که اولاً علی بن مجاهد به در مصلحگاه بود که او را به پدرش بازخوانند که رازی بود و این علی از ری رفته بود به تعلم و با احمد حنبل به ری آمده بود. (کتاب النقض ص 368). در مصلحگاه ری و خراسان و سبزوار این جماعت بی شرع را قوتی نباشد. (النقض ص 163). همچنین روا بباید داشتن که بوبکر و عمر به قیامت دل بر رافضیان قم، آبه وقاسان و دو مصلحگاه و غیرهم خوش کنند. (کتاب النقض ص 482). مناقب خوانان همان خوانند که به دروازۀ مهران و مصلحگاه... (کتاب النقض ص 41)
جای نماز. محل نماز گزاردن. مسجد یا جایی دیگر که در آن نماز خوانند. (از یادداشت مؤلف) : نقل است که دوازده سال روزگار شد تا بر کعبه رسید که در هر مصلی گاهی سجاده باز می افکند و دو رکعت نماز می کرد. (تذکرهالاولیای عطار). و رجوع به مصلی و مصلا شود
جای نماز. محل نماز گزاردن. مسجد یا جایی دیگر که در آن نماز خوانند. (از یادداشت مؤلف) : نقل است که دوازده سال روزگار شد تا بر کعبه رسید که در هر مصلی گاهی سجاده باز می افکند و دو رکعت نماز می کرد. (تذکرهالاولیای عطار). و رجوع به مصلی و مصلا شود