- مصدری (مَ دَ)
متعلق ومنسوب به مصدر. (ناظم الاطباء). رجوع به مصدر شود.
- وجه مصدری، در دستورهای قدیم، فعلی را می گفتند که به صورت اسم (مصدر) درآمده باشد و غالباً متعاقب صیغۀ مطلوب یکی از افعال بایستن، یارستن، توانستن، خواستن، شایستن و... درآید، چون: نخواهم شنیدن، نیارم گفتن، نتوانم رفتن، نباید بستن. در استعمال این صورت در قدیم بیشتر مصدر کامل به کار بوده است ولی امروزه بیشتر با مصدر مرخم یا مخفف به کار می رود: نباید گفت، نشاید شنید، نیارست دید، نخواهد رفت و...:
اشک حافظ خرد و صبر به دریا انداخت
چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت
- وجه مصدری، در دستورهای قدیم، فعلی را می گفتند که به صورت اسم (مصدر) درآمده باشد و غالباً متعاقب صیغۀ مطلوب یکی از افعال بایستن، یارستن، توانستن، خواستن، شایستن و... درآید، چون: نخواهم شنیدن، نیارم گفتن، نتوانم رفتن، نباید بستن. در استعمال این صورت در قدیم بیشتر مصدر کامل به کار بوده است ولی امروزه بیشتر با مصدر مرخم یا مخفف به کار می رود: نباید گفت، نشاید شنید، نیارست دید، نخواهد رفت و...:
اشک حافظ خرد و صبر به دریا انداخت
چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت
