مصلحتها، جمع واژۀ مصلحه کنایه از چیزهایی که برای انجام کاری یا ساختن چیزی لازم است مقابل مفاسد، امور شایسته و خوب مصالح ساختمانی: موادی مانند سیمان، چوب، آجر، گچ، آهن و امثال آنکه در ساختمان سازی به کار می رود
مصلحتها، جمعِ واژۀ مصلَحَه کنایه از چیزهایی که برای انجام کاری یا ساختن چیزی لازم است مقابلِ مفاسد، امور شایسته و خوب مصالح ساختمانی: موادی مانندِ سیمان، چوب، آجر، گچ، آهن و امثال آنکه در ساختمان سازی به کار می رود
بیزار شدن، بیزاری، افسردگی، اندوه حزن: (قیصر روزی در غلای مستی و از سر ملالت و روی کلالت بسلطان میگوید که اگر پادشاهی ببخش اگر قصابی بکش و اگر بازرگانی بفروش،) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور. 27) بیزاری، تنگدلی، ستوهی
بیزار شدن، بیزاری، افسردگی، اندوه حزن: (قیصر روزی در غلای مستی و از سر ملالت و روی کلالت بسلطان میگوید که اگر پادشاهی ببخش اگر قصابی بکش و اگر بازرگانی بفروش،) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور. 27) بیزاری، تنگدلی، ستوهی