جدول جو
جدول جو

معنی مشیوحاء - جستجوی لغت در جدول جو

مشیوحاء(مَشْ)
زمینی که گیاه شیح رویاند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مشیوحی (بالقصر و المد). آنجا که گیاه شیح روید. (از اقرب الموارد). و رجوع به مشیوحی شود، کار سخت که در آن مبادرت نمایند. یقال: هم فی مشیوحاء من امرهم، ایشان در کاری هستند که در آن مبادرت میکنند و با هم آمیخته. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَشْ)
جمع واژۀ شیخ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ تیس. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (محیطالمحیط). رجوع به تیس شود
لغت نامه دهخدا
(نَ گُ دَ)
با دقت و تفصیل بیان شده. (ناظم الاطباء). به شرح. مفصلاً: و حقایق آن حال و رفتن امام قلی خان بدان صوب... و انعدام فرنگیه و پرتکالیه از آن ملک مشروحاً در سال آینده مرقوم قلم وقایع رقم خواهد شد. (عالم آرا چ امیرکبیر ج 2 ص 960)
لغت نامه دهخدا
(صَ یَ)
دانستن و دریافتن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مشعور. (از ناظم الاطباء). و رجوع به شعر و مادۀ قبل و بعد شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ عیر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اسم جمع عیر است. معیورا. (از اقرب الموارد). رجوع به عیر شود
لغت نامه دهخدا
(مَفْ)
پیل ریزگان. (منتهی الارب). پیل بچگان. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَشْ حا)
مشیوحاء (بالقصر و المد). آنجا که گیاه درمنه روید. (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). و رجوع به مشیوحاء شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ شیخ. (از اقرب الموارد) (محیطالمحیط) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ شَیْ یَءْ)
مختلف و مختل ّ الخلقه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مشروحات
تصویر مشروحات
جمع مشروحه، گویا نیک ها گویا ها دار مک ها جمع مشروحه
فرهنگ لغت هوشیار
دار مکی به گویایی بشرح با تفصیل مفصلا: و حقایق آن حال و رفتن امام قلی خان بدان صوب... و انعدام فرنگیه و پرتکالیه از آن مللک مشروحا در سال آینده مرقوم قلم و قایع رقم خواهد شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشروحاً
تصویر مشروحاً
((مَ حَ نْ))
به شرح، با تفصیل، مفصلاً
فرهنگ فارسی معین