جدول جو
جدول جو

معنی مشغولیت - جستجوی لغت در جدول جو

مشغولیت
(دَ)
مشغول بودن. اشتغال. سرگرمی. ج، مشغولیات
لغت نامه دهخدا
مشغولیت
مشغول بودن، اشتغال، سرگرمی
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
فرهنگ لغت هوشیار
مشغولیت
((مَ یَّ))
مشغول شدن، اشتغال، سرگرمی، جمع مشغولیت
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
فرهنگ فارسی معین
مشغولیت
اشتغال، تفرج، تفریح، تفنن، دل مشغولی، سرگرمی، گرفتاری، لعب، مشغله
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مشغولیت
انشغالك
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به عربی
مشغولیت
Engrossment, Preoccupation
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مشغولیت
absorption, préoccupation
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مشغولیت
absorción, preocupación
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مشغولیت
absorção, preocupação
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مشغولیت
Vertiefung, Beschäftigung
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به آلمانی
مشغولیت
pochłanianie, zajęcie
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به لهستانی
مشغولیت
поглощение , озабоченность
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به روسی
مشغولیت
поглинання , зайнятість
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مشغولیت
absorptie, bezigheid
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به هلندی
مشغولیت
مشارکت، نامزدی، مشغولیت
دیکشنری اردو به فارسی
مشغولیت
শোষণ , ব্যস্ততা
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به بنگالی
مشغولیت
مشغولیت , مشغولیت
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به اردو
مشغولیت
การดูดซับ , การหมกมุ่น
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به تایلندی
مشغولیت
kuzama, shughuli
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مشغولیت
没入 , 没頭
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مشغولیت
ספיגה , עִסוּק
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به عبری
مشغولیت
몰두 , 몰두
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به کره ای
مشغولیت
odaklanma, meşguliyet
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مشغولیت
keterlibatan, kesibukan
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مشغولیت
घेराबंदी , व्यस्तता
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به هندی
مشغولیت
assorbimento, preoccupazione
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مشغولیت
专注 , 全神贯注
تصویری از مشغولیت
تصویر مشغولیت
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مسئولیت
تصویر مسئولیت
عهده دار وظایف، اعمال و افعال شدن، سرپرستی
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
اشتغال و شغل. (از ناظم الاطباء) :
ز مشغولی او بسی روزگار
نیامد به تعلیم آموزگار.
نظامی.
چه مشغولی از دانشت بازداشت
به بی دانشی عمر نتوان گذاشت.
نظامی.
خواجه لطف اﷲ... واعظی با علم و تمیز بود و سالها در مقصورۀ جامع هرات به نصیحت خلایق مشغولی می نمود. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 5).
- مشغولی دادن، سرگرم ساختن: چنین می گویند که سه جای کمین سوی بنه و ساقه ساخته است که در لب رود درآیند و از پس پشت مشغولی دهند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 351).
، نگرانی و اضطراب. پریشانی فکر: گفت معزولی به نزد خردمندان بهتر که مشغولی. (گلستان).
- مشغولی دل، پریشانی دل. گرفتاری فکر: آنگاه خداوندزاده بر قاعده درست حرکت کند و مبری آید و مشغولی دل نمانده باشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 400)
لغت نامه دهخدا
(مَ لی یا)
در تداول فارسی زبانان، سرگرمی ها. و رجوع به مشغولیت شود
لغت نامه دهخدا
اشتغال سرگرمی در کار و شغل یا مشغولی دل. گرفتاری فکر: خداوند زاده برقاعده درست حرکت کند و به ری آید و مشغولی دل نمانده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشغولین
تصویر مشغولین
جمع مشغول در حالت نصبی و جری (درفارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده سر گرمی ها کارانی ها فیا وارگی جمع مشغولیت: وقتی که کسی بعلت مشغولیات ذهنی دیگر در جریان کاری نیست نسبت بجز و کل آن بیگانه میگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرغوبیت
تصویر مرغوبیت
مرغوب بودن مرغوبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسئولیت
تصویر مسئولیت
پاسخدهی، پاسخگویی، سرپرستی
فرهنگ واژه فارسی سره