جدول جو
جدول جو

معنی مشغنب - جستجوی لغت در جدول جو

مشغنب
(مُ شَ نَ / نِ)
گوسفند که شاخ آن راست برآمده سپس آن پیچ خورده مائل شود بجانب گوش. (آنندراج) (ناظم الاطباء). تیس مشغنب، بمعنی تیس مشعنب به عین مهمله است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به مشعنب شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ نِ)
دهنهای خوشبوی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). جمع واژۀ مشنب
لغت نامه دهخدا
(مُ شَ زِ)
کشتی گیری که به بند شغزبیه حریف را بر زمین میزند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به شغزبه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ شَ نِ)
گوسفند که شاخ آن راست برآمده سپس آن پیچ خورده به جانب گوش مائل شود. (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مشغنب شود
لغت نامه دهخدا
(شَ نَ)
شاخ تر و تازه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مِ غَ)
شغّاب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). مرد فتنه انگیز. (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به شغب و شغاب و مشاغب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شغنب
تصویر شغنب
نو شاخه
فرهنگ لغت هوشیار