روشن. (آنندراج) (غیاث). رخشان. درخشان. درخشنده. درفشنده. پاک و روشن، که کثیف نباشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). - ظل مشعشع، که کثیف نباشد. (از اقرب الموارد). ، شراب به آب آمیخته. (غیاث) (آنندراج) (دهار) (ناظم الاطباء). می به آب آمیخته. (دهار) ، سایۀ پراکندۀ تنک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
روشن. (آنندراج) (غیاث). رخشان. درخشان. درخشنده. درفشنده. پاک و روشن، که کثیف نباشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). - ظل مشعشع، که کثیف نباشد. (از اقرب الموارد). ، شراب به آب آمیخته. (غیاث) (آنندراج) (دهار) (ناظم الاطباء). می به آب آمیخته. (دهار) ، سایۀ پراکندۀ تنک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)