جدول جو
جدول جو

معنی مشجاذ - جستجوی لغت در جدول جو

مشجاذ(مِ)
فلاخن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مقلاع. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مِ)
ستور که به لب گیاه خورد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) : دابه ملجاذ، ستور که سبزه رابا قسمت پیشین دهان خود گیرد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مِشْ)
دستار سر. (منتهی الارب) (آنندراج). دستار سر. ج، مشاویذ. (ناظم الاطباء). مشوذ. عمامه. (اقرب الموارد). رجوع به مشوذ شود
لغت نامه دهخدا
(مِ)
پشتۀ فراخ، زمین هموار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط) ، سرکوه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
باران ضعیف. (اقرب الموارد). معدول از مشجاذ به معنی فلاخن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به مشجاذ و شجذه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ جِ)
چیزی سخت و اذیت دهنده، باران نرم و سست. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا