جدول جو
جدول جو

معنی مشاورک - جستجوی لغت در جدول جو

مشاورک
از توابع جنت رودبار تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
با هم مشورت کردن، کنکاش کردن، رایزنی
فرهنگ فارسی عمید
(مُ وَ / وِ رَ)
مشورت کردن. (غیاث). با یکدیگر رای زدن. (ترجمان القرآن). سگالیدن. (دهار). مأخوذ از عربی، کنکاش. مشورت. تفکر و اندیشه و مذاکره و تدبیر. (ناظم الاطباء). مشاوره. با کسی رای زدن. شور. سگالش. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
هشیار در مشاورت شه بود از آنک
اندرخور مشاورت شه بود مشیر.
فرخی.
پس از این هرچه کرده اید و ملک و مال و تدبیرها همه به اشارۀ وی رود و مشاورت با او خواهد بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 33). فرمود که پس از تأمل بسیار و... و تدبیر و مشاورت تو را به مهمی بزرگ اختیار کردیم. (کلیله و دمنه). هرکه از ناصحان در مشاورت به رخصت و غفلت راضی گردد از فواید رای راست... بازماند. (کلیله و دمنه). شیر... پس از مشاورت... او را (گاو را) مکان اعتمادداد. (کلیله و دمنه). در مهمات ملک از مشاورت او عدول می جست. (ترجمه تاریخ یمینی). الیسع برادر را به عارضۀ مهمی و بهانۀ مشاورتی از سیرجان بخواند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 317). آهنگ دعوت او کردند و مشاورت به من آوردند. (گلستان سعدی). و در مشاورت چون دلالت بر مصلحتی به مستقبل بود، اقتصاص صورت نبندد. (اساس الاقتباس ص 580)
لغت نامه دهخدا
(صَ وَ)
کنکاش کردن. (منتهی الارب). مشورت کردن. (آنندراج) (از اقرب الموارد). مؤآمره. سگالیدن. بایکدیگر رای زدن. مشورت کردن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). شاورته فی کذا مشاوره، رجوع کردم به او تا ببینم رای وی را در این کار و کنکاش نمودم، فانا مشاور. (ناظم الاطباء). و رجوع به مشاورت شود
لغت نامه دهخدا
(مُ وَ / وِ رَ / رِ)
مشاورت. مشاوره. رجوع به مدخل قبل و مشاورت شود
لغت نامه دهخدا
(مُ وَ رَ)
کنکاش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). الحدیث: المشاوره من السنه، و الاستبداد من شیمه الشیطان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مشورت. رای زنی. ج، مشاورات
لغت نامه دهخدا
مشاوره و مشاورت در فارسی: اندرز اوسکار اوسکارش رایزنی مشورت کردن بایکدیگر رای زدن، مشورت رایزنی، جمع مشاورات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشاورت
تصویر مشاورت
مشورت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
((مُ وِ رِ))
با هم مشورت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشاور
تصویر مشاور
رایزن، هم سگال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
کنشکاش، رایزنی
فرهنگ واژه فارسی سره
رایزنی، شور، مشورت، مشاورت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
الاستشارة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
Advisement, Consultation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
conseil, consultation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
consulenza, consultazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
مشورہ , مشاورت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
aconselhamento, consulta
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
Beratung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
doradztwo, konsultacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
консультация , консультация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
консультація , консультація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
advies, consultatie
دیکشنری فارسی به هلندی
مشاوره
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
คำแนะนำ , การปรึกษา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
परामर्श , परामर्श
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
ushauri, mashauriano
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
ייעוץ , יַעֵץ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
助言 , 相談
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
建议 , 咨询
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
조언 , 상담
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
danışmanlık, danışma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
nasihat, konsultasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
asesoramiento, consulta
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مشاوره
تصویر مشاوره
পরামর্শ , পরামর্শ
دیکشنری فارسی به بنگالی