جدول جو
جدول جو

معنی مشاهدات - جستجوی لغت در جدول جو

مشاهدات
(مُ هََ)
محسوسات. (محیطالمحیط) (اقرب الموارد). ملاحظات و معاینات و هر آنچه با چشم درک می شود و مبرهن و مدلل می گردد. (ناظم الاطباء). آنچه حس بدان دستور دهد و حکم کند، خواه از حواس ظاهر باشد یا باطن، مثل: الشمس مشرقه و النار محرقه یا ان لنا غضباً و خوفا. (از تعریفات). اما فلکیات. چون یک قسمت مهم آن مبنی است بر تجربیات و مشاهدات لذا آن هم از حد فلسفه خارج می باشد. (ترجمه شعر العجم شبلی ج 5 ص 177). و رجوع به حکمت اشراق شود.
- مشاهدات غیبیه، ملاحظه و معاینۀ چیزهای غیرحاضر و آینده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مشاهدات
جمع مشاهده، دیدها جمع مشاهده: و اما فلکیات چون یک قسمت مهم آن مبنی است بر تجربیات و مشاهدات لذا آن هم از حد فلسفه خارج میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
مشاهدات
دیده ها
تصویری از مشاهدات
تصویر مشاهدات
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَِ)
جمع واژۀ شاهده. رجوع به شاهده شود
لغت نامه دهخدا
(مُ هََ / هَِ)
جهادها و کارزارها در راه خدا. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ مجاهده. و رجوع به مجاهده و مجاهدت شود، جنگ کردن با جد و جهد، رنجها و مشقتها و محنتها. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ هََ)
جمع واژۀ مشاهره: مشاهرات و میاومات ایشان رایج می رسید. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 423). و رجوع به مشاهره شود
لغت نامه دهخدا
جمع مراوده، خواستن ها در تازی رفت و آمد ها در فارسی مردمجوشی ها جمع مراوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعاهدات
تصویر تعاهدات
جمع تعاهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشاهات
تصویر مشاهات
جمع مشاهره، مزدور گیری ها سر ماهی ها
فرهنگ لغت هوشیار
مشاهده: اما حواس ظاهره شاغل باشند بدیدن صورتهایی که بیننده را بمشاهدت او رغبت افتد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاهدات
تصویر معاهدات
جمع معاهده، پشن ها پیمان ها تیمار ها جمع معاهده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشاهرات
تصویر مشاهرات
جمع مشاهره (مشاهرت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجاهدات
تصویر مجاهدات
جمع مجاهدت (مجاهده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
الملاحظات
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
Observationally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
de manière observationnelle
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
de forma observacional
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
beobachtend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
obserwacyjnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
наблюдательно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
спостережливо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
observationeel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
observacionalmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
प्रेक्षणीय रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
পর্যবেক্ষণমূলকভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
مشاہداتی طور پر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
อย่างการสังเกต
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
kwa njia ya uchunguzi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
באופן תצפיתי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
観察的に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
观察地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
in modo osservazionale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
gözlemsel olarak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
secara observasional
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مشاهداتی
تصویر مشاهداتی
관찰적으로
دیکشنری فارسی به کره ای