جدول جو
جدول جو

معنی مشارکات - جستجوی لغت در جدول جو

مشارکات
(مُ رَ)
جمع واژۀ مشارکت: آنچه از ایشان و در ایشان واقع باشد از... مشارکات و آنچه بدین جهت تعلق دارد. (اوصاف الاشراف ص 35). و رجوع به مشارکت شود
لغت نامه دهخدا
مشارکات
جمع مشارکه، هنبازی ها، جمع مشارکت
تصویری از مشارکات
تصویر مشارکات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
باهم شریک شدن، شرکت کردن با هم
فرهنگ فارسی عمید
(مُ رِ)
فتیات مشارجات، دختران هم عمر و هم سن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
بیع و شری. خرید و فروش. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مشاراه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ / رِ کَ)
مأخوذ از عربی شراکت و انبازی و حصه داری وبهره برداری. (ناظم الاطباء). شرکت: و در این تن سه قوه است یکی خرد و سخن و جایگاهش سر به مشارکت دل و دیگر خشم جایگاهش دل. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 95). دو مهتر بازگشتند بسی رنج بر خاطره های پاکیزه خویش نهادند تا چنان الفتی... و مشارکتی بپای شد. (تاریخ بیهقی). و قویتر سببی در کارهای دنیا مشارکت مشتی دون عاجز است. (کلیله و دمنه). اگر مثلاً در ملک مشارکت توقع کنی مبذول است. (کلیله و دمنه). به رتبت وزارت رسید و از حضیض خدمت به اوج مشارکت ملک پیوست. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 384). نخست مشارکت حس و عقل یاد کرد. (مصنفات باباافضل ج 2 ص 391).
- مشارکت دادن، انبازی دادن. شرکت دادن. شریک ساختن: قیصر گفت... تو را چون جیب روزگار به انواع اصطناع مشحون گردانم و در ملک و حکومت مشارکت و... دهم. (سلجوقنامۀ ظهیری چ خاور ص 26).
- مشارکت داشتن، شریک بودن و انبازی داشتن. (ناظم الاطباء).
- مشارکت کردن، انبازی کردن و شراکت کردن. (ناظم الاطباء).
، همسری و همجنسی، هم خویی، هم شکلی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
شکایت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، آگاهی دادن از مکروهی که بدو رسیده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مبارکات
تصویر مبارکات
جمع مبارکه، همایون ها فرخ ها جمع مبارکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشترکات
تصویر مشترکات
جمع مشترکه، چندوارگان چندمانکان جمع مشترکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
با هم شریک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
((مُ رَ کَ))
شریک شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
همکاری، همان بازی، میان وندی
فرهنگ واژه فارسی سره
انبازی، سهم بری، شراکت، شرکت کردن، انبازی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
مشاركةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
Contribution, Engagement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
contribution, engagement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
貢献 , 関与
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
contribuição, compromisso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
Beitrag, Engagement
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
شراکت , مشغولیت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
การมีส่วนร่วม , การมีส่วนร่วม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
mchango, ushiriki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
תָּרוּם , מעורבות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
вклад , вовлеченность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
внесок , залучення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
기여 , 참여
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
katkı, angajman
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
kontribusi, keterlibatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
অবদান , অংশগ্রহণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
योगदान , सगाई
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
contributo, impegno
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
wkład, zaangażowanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
contribución, compromiso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
bijdrage, betrokkenheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مشارکت
تصویر مشارکت
贡献 , 参与
دیکشنری فارسی به چینی