- مشاجره
باهم نزاع کردن، با یکدیگر خصومت ورزیدن
معنی مشاجره - جستجوی لغت در جدول جو
- مشاجره (صَ)
چریدن اشتر درخت را از نایافت گیاه. (تاج المصادر بیهقی) : شاجر المال مشاجره، درخت چرانیدن شتر را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از محیط المحیط) ، منازعت کردن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از محیط المحیط) (ناظم الاطباء). با کسی خلاف کردن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). اختلاف. تشاجر. منازعه. مخاصمه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مدخل بعد شود
- مشاجره (مُ جَ رَ)
منازعه و مناقشه. (ناظم الاطباء). مخاصمه. نزاع. اختلاف. ستیزه. مشاجرت: و آن ایراد قصۀ بود که چه رفته است و چه بوده است و خاص بود به مشاجره و منافره. (اساس الاقتباس ص 580)
- مشاجره
اختلاف، ستیزه، مشاجرت، خصومت ورزیدن با یکدیگر، نزاع کردن
- مشاجره ((مُ جمع رَ یا رِ))
با هم نزاع کردن، گفتگوی همراه با پرخاش و ستیز
- مشاجره
اختلاف، بگومگو، جدال، جدل، جنگ، دعوا، ستیز، ستیزه، ستیزگری، کشمکش، نزاع، ستیزیدن، نزاع کردن
متضاد: مصالحه
متضاد: مصالحه
- مشاجره
دعوى
- مشاجره
Altercation
- مشاجره
altercation
- مشاجره
altercado
- مشاجره
altercação
- مشاجره
Auseinandersetzung
- مشاجره
sprzeczka
- مشاجره
ссора
- مشاجره
сварка
- مشاجره
การทะเลาะวิวาท
- مشاجره
جھگڑا
- مشاجره
ugomvi
- مشاجره
ריב
- مشاجره
口論
- مشاجره
争执
- مشاجره
ruzie
- مشاجره
münakaşa
- مشاجره
pertengkaran
- مشاجره
ঝগড়া
- مشاجره
झगड़ा
- مشاجره
alterco
- مشاجره
언쟁
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مشاوره و مشاورت در فارسی: اندرز اوسکار اوسکارش رایزنی مشورت کردن بایکدیگر رای زدن، مشورت رایزنی، جمع مشاورات
