- مشاجرت
- با یکدیگر نزاع کردن ستیزیدن، نزاع ستیزه: و آن ایراد قصه ای بود که چه رفته است و چه بوده است و خاص بود بمشاجره و منافره، جمع مشاجرات
معنی مشاجرت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باهم نزاع کردن، با یکدیگر خصومت ورزیدن
از جایی به جای دیگر رفتن و در آنجا منزل کردن، دوری کردن از شهر و دیار خود
اجیر کردن شخصی با پرداخت دستمزد ماهانه، اجرت ماهیانه شهریه، جمع مشاهرات. یا مشاهرت اطلاق کردن، مقرری ماهیانه تعیین کردن: هر یکی را از ایشان باندازه کفاف مشاهرت اطلاق کنند تا او را بخیانتی حاجت نیفتد
مشورت کردن
اختلاف، ستیزه، مشاجرت، خصومت ورزیدن با یکدیگر، نزاع کردن
جمع مشاجره، پتکاری ها همستیزی ها جمع مشاجره
از موطن خود بجایی دیگر انتقال کردن هجرت گزیدن
Altercation
Immigration, Migration
altercação
imigração, migração
Auseinandersetzung
sprzeczka
imigracja, migracja
ссора
иммиграция , миграция
сварка
імміграція , міграція
immigratie, migratie
ruzie
Einwanderung, Migration
altercado
inmigración, migración
altercation
immigration, migration
alterco
immigrazione, migrazione
प्रवासन
झगड़ा
অভিবাসন , অভিবাসন