کسی که در جایی اقامت (دایمی یا طولانی) کند. پایدار. بادوام. آنکه بماند. ماندنی. مقابل رفتنی. آنکه آهنگ ماندن کرده است، مهمانها ماندگار نیستند (برای شب یا روز نمی مانند). این نوکر ماندگار نیست. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، گاه این کلمه را به فرزندی دهند که برادر و خواهران قبل از او در کودکی فوت کرده اند (برای تفأل به ادامۀ زندگی او). (فرهنگ فارسی معین)
کسی که در جایی اقامت (دایمی یا طولانی) کند. پایدار. بادوام. آنکه بماند. ماندنی. مقابل رفتنی. آنکه آهنگ ماندن کرده است، مهمانها ماندگار نیستند (برای شب یا روز نمی مانند). این نوکر ماندگار نیست. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، گاه این کلمه را به فرزندی دهند که برادر و خواهران قبل از او در کودکی فوت کرده اند (برای تفأل به ادامۀ زندگی او). (فرهنگ فارسی معین)
مانگاه زیستگاه محل سکونت مسکن جایگاه: همتش بین و دل وجان و شناخت کو کجا بگزید و مسکن گاه ساخت. (مثنوی) توضیح با اینکه مسکن اسم مکان است پسوند مکان فارسی بدان الحاق شده معبد جای
مانگاه زیستگاه محل سکونت مسکن جایگاه: همتش بین و دل وجان و شناخت کو کجا بگزید و مسکن گاه ساخت. (مثنوی) توضیح با اینکه مسکن اسم مکان است پسوند مکان فارسی بدان الحاق شده معبد جای