جدول جو
جدول جو

معنی مسموعه - جستجوی لغت در جدول جو

مسموعه
مسموعه در فارسی مونث مسموع شنوده نیوشیده مونث مسموع: مطالب مسموعه، جمع مسموعات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مجموعه
تصویر مجموعه
انبوهه، گردآور، کوده، گردایه، گردآیه، گردآورد، جنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مجموعه
تصویر مجموعه
آنچه از اجزای کوچک تر تشکیل شود، کتاب یا هر گونه نوشته ای که از بخش ها و موضوعات گوناگون تهیه شده باشد، مجموع، اشیای قیمتی یا هنری که در یک جا جمع شده باشند، کلکسیون، جای جمع شدن، مجمع، برای مثال ای روی دلارایت مجموعۀ زیبایی / مجموع چه غم دارد از من که پریشانم (سعدی۲ - ۵۰۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجموعه
تصویر مجموعه
جمع شده و گرد آمده و گرد آورنده و فراهم آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسمومه
تصویر مسمومه
مسمومه در فارسی مونث مسموم زهر ناک مونث مسموم: اغذیه مسمومه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجموعه
تصویر مجموعه
((مَ عَ یا عِ))
چیزهایی که در یک جا گرد آمده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجموعه
تصویر مجموعه
Collection, Compilation, Series
دیکشنری فارسی به انگلیسی
coleção, compilação, série
دیکشنری فارسی به پرتغالی
Sammlung, Zusammenstellung, Serie
دیکشنری فارسی به آلمانی
kolekcja, kompilacja, seria
دیکشنری فارسی به لهستانی
коллекция , компиляция , серия
دیکشنری فارسی به روسی
колекція , компіляція , серія
دیکشنری فارسی به اوکراینی
collectie, compilatie, serie
دیکشنری فارسی به هلندی
colección, recopilación, serie
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
collection, compilation, série
دیکشنری فارسی به فرانسوی
collezione, compilazione, serie
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
संग्रह , संकलन , श्रृंखला
دیکشنری فارسی به هندی
컬렉션 , 편집 , 시리즈
دیکشنری فارسی به کره ای
אִסּוּף , אוסף , סִדְרָה
دیکشنری فارسی به عبری
集合 , 汇编 , 系列
دیکشنری فارسی به چینی
コレクション , 編集 , シリーズ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
การสะสม , การรวบรวม , ชุด
دیکشنری فارسی به تایلندی
সংগ্রহ , সিরিজ
دیکشنری فارسی به بنگالی
مجموعہ , مجموعہ , سلسلہ
دیکشنری فارسی به اردو
مجموعةٌ , تجميعٌ , سلسلةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مسموع
تصویر مسموع
شنوده نیوشیده نیوشه شنیده شده شنیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسمعه
تصویر مسمعه
سرود گوی: زن گوش، جمع مسامع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسموع
تصویر مسموع
((مَ))
شنیده شده، برآورده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسموع
تصویر مسموع
شنیده، شنیده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محموله
تصویر محموله
بار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مجموعا
تصویر مجموعا
روی هم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مستوره
تصویر مستوره
پاک دامن، پارسا، زن
فرهنگ فارسی عمید