جدول جو
جدول جو

معنی مسخر - جستجوی لغت در جدول جو

مسخر
تسخیر شده، تصرف شده، رام و مطیع
تصویری از مسخر
تصویر مسخر
فرهنگ فارسی عمید
مسخر
رام و فرمانبردار کرده شده و مطیع
تصویری از مسخر
تصویر مسخر
فرهنگ لغت هوشیار
مسخر
((مُ سَ خَّ))
تسخیر شده
تصویری از مسخر
تصویر مسخر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مسخره
تصویر مسخره
خنده دار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مسخره
تصویر مسخره
تمسخر، استهزا، کسی که مورد ریشخند واقع می شود، کسی که کارهای خنده دار می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسخره
تصویر مسخره
آنکه مردمان با وی مطایبه کنند و استهزاء و سخریه نمایند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسخره
تصویر مسخره
((مَ خَ رِ))
ریشخند، شوخی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسخره
تصویر مسخره
Ludicrous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
हास्यास्पद
دیکشنری فارسی به هندی
হাস্যকর
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تمسخر
تصویر تمسخر
ریشخند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تمسخر
تصویر تمسخر
مسخره کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمسخر
تصویر تمسخر
مسخره کردن، ریشخند کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمسخر
تصویر تمسخر
((تَ مَ خُ))
مسخره کردن، ریشخند زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمسخر
تصویر تمسخر
Ridicule, Sarcasm
دیکشنری فارسی به انگلیسی
насмешка , сарказм
دیکشنری فارسی به روسی