جدول جو
جدول جو

معنی مستند - جستجوی لغت در جدول جو

مستند
فیلم مستند (Documentary) یک ژانر سینمایی است که به نمایش واقعیت های زندگی، رویدادها، افراد و مسائل اجتماعی، فرهنگی، علمی و تاریخی می پردازد. هدف اصلی فیلم مستند ارائه اطلاعات و ایجاد آگاهی در بیننده است، اما این کار را از طریق یک روایت جذاب و دیدنی انجام می دهد. مستندها می توانند تأثیر زیادی بر جامعه داشته باشند، زیرا به موضوعات و مسائل مهم و گاهی اوقات جنجالی می پردازند.
ویژگی های فیلم مستند:
1. واقع گرایی: مستندها بر پایه واقعیت های زندگی واقعی ساخته می شوند و سعی می کنند تصویری حقیقی از موضوع مورد نظر ارائه دهند.
2. تحقیق و پژوهش: ساخت یک فیلم مستند نیاز به تحقیق و پژوهش گسترده دارد تا اطلاعات دقیقی به بیننده ارائه شود.
3. استفاده از مصاحبه ها و شهادت ها: بسیاری از مستندها شامل مصاحبه با افراد مرتبط با موضوع، شاهدان عینی، کارشناسان و متخصصان هستند.
4. نمایش فیلم های آرشیوی: استفاده از فیلم های آرشیوی و مستندات تاریخی یکی از روش های رایج در ساخت مستندها است.
5. روایت داستانی: گرچه مستندها بر واقعیت ها تمرکز دارند، اما اغلب از یک روایت داستانی استفاده می کنند تا بیننده را به خود جذب کنند و جریان فیلم را جذاب تر کنند.
انواع فیلم مستند:
1. مستند تاریخی: به بررسی و تحلیل رویدادها و شخصیت های تاریخی می پردازد. مثال: `Shoah` (کلود لانزمان).
2. مستند طبیعت و حیات وحش: به نمایش طبیعت، حیوانات و محیط های زیستی می پردازد. مثال: `Planet Earth` (بی بی سی).
3. مستند اجتماعی: مسائل اجتماعی و فرهنگی را مورد بررسی قرار می دهد. مثال: `13th` (اوا دوورنی).
4. مستند علمی: به موضوعات علمی و تحقیقاتی می پردازد. مثال: `Cosmos: A Spacetime Odyssey` (نیل دگراس تایسون).
5. مستند زندگی نامه ای: به زندگی افراد مشهور یا تأثیرگذار می پردازد. مثال: `Amy` (آصف کاپادیا).
6. مستند سیاسی: مسائل سیاسی و جنبش های اجتماعی را بررسی می کند. مثال: `Fahrenheit 9/11` (مایکل مور).
فرایند ساخت فیلم مستند:
1. انتخاب موضوع: انتخاب موضوعی که هم جذاب و هم مهم باشد. موضوع باید ارزش تحقیق و بررسی داشته باشد.
2. تحقیق: جمع آوری اطلاعات و منابع مرتبط با موضوع. این شامل مصاحبه با افراد مرتبط، بررسی اسناد و مدارک و تحقیق در منابع مختلف است.
3. فیلمبرداری: ضبط تصاویر و مصاحبه ها. این مرحله ممکن است شامل سفر به مکان های مختلف و ضبط رویدادهای زنده باشد.
4. تدوین: ویرایش فیلم و ایجاد یک روایت جذاب. تدوین شامل انتخاب بهترین قطعات فیلم، ترتیب دهی آن ها و اضافه کردن صدا، موسیقی و افکت های بصری است.
5. پخش و توزیع: انتشار فیلم از طریق سینماها، تلویزیون، پلتفرم های آنلاین و جشنواره های فیلم.
تأثیر فیلم های مستند:
فیلم های مستند می توانند تأثیر زیادی بر جامعه داشته باشند. آن ها می توانند آگاهی عمومی را افزایش دهند، باعث ایجاد تغییرات اجتماعی و سیاسی شوند و مسائل مهم را به مرکز توجه عمومی بیاورند. برخی از مستندها حتی به تغییر سیاست ها و قوانین کمک کرده اند.
نمونه های برجسته فیلم های مستند:
- `March of the Penguins` (2005) - به کارگردانی لوس ژاکه، این مستند درباره مهاجرت پنگوئن های امپراتور است.
- `An Inconvenient Truth` (2006) - به کارگردانی دیویس گوگنهایم، این مستند درباره تغییرات آب و هوایی است.
- `The Act of Killing` (2012) - به کارگردانی جاشوا اوپنهایمر، این مستند به بررسی قتل عام های اندونزی در سال 1965 می پردازد.
فیلم های مستند به دلیل توانایی شان در آموزش، اطلاع رسانی و ایجاد تغییر، یک بخش مهم و تأثیرگذار از صنعت سینما هستند. /n فیلمی که برداشت از موضوعی واقعی و جاری است. این نوع فیلم در آغاز حرفی برای گفتن نداشته و صرفا تدریجا فیلم مستند تبدیل به گونه ای بسیار تاثیر گذار در بین فیلمها گردید.
تصویری از مستند
تصویر مستند
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
مستند
دارای دلیل و مدرک، مبتنی بر سند، ویژگی فیلمی که رخدادهای آن واقعی است، گفته یا نوشتۀ همراه با سند و مدرک، مورد اطمینان
تصویری از مستند
تصویر مستند
فرهنگ فارسی عمید
مستند
(مُ تَ نَ)
کسی که پناه به او برده شود. (غیاث) ، تکیه کرده شده:
اصبعت در سیر پیدا می کند
که نظر بر حرف داری مستند.
مولوی (مثنوی).
، تکیه و محل تکیه و پشتی. (ناظم الاطباء). تکیه گاه. معتمد. سند. رجوع به استناد شود، سند حدیث. (از اقرب الموارد) (از تعریفات جرجانی). رجوع به سند شود
لغت نامه دهخدا
مستند
(مُ تَ نِ)
پناه برنده و التجاجوینده. (از اقرب الموارد). پناه جوینده. (غیاث) ، پشت به چیزی دهنده. (غیاث). تکیه کننده. رجوع به استناد شود
لغت نامه دهخدا
مستند
چیزی که بدان تکیه دهند، متکی به سند
تصویری از مستند
تصویر مستند
فرهنگ لغت هوشیار
مستند
((مُ تَ نِ))
استنادکننده، جمع مستندین
تصویری از مستند
تصویر مستند
فرهنگ فارسی معین
مستند
((مُ تَ نَ))
دلیل، مدرک، چیزی که به آن استناد کنند، دارای سند
تصویری از مستند
تصویر مستند
فرهنگ فارسی معین
مستند
گواه مند
تصویری از مستند
تصویر مستند
فرهنگ واژه فارسی سره
مستند
اصیل، متقن، معتبر، معتمد، وثیق، دلیل، سند
متضاد: غیرمستند، نامستند، واقعی، منسوب، متکی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مستند
وثائقيّ
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به عربی
مستند
Documentary, Substantiated
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مستند
documentaire, étayé
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مستند
документальний , обґрунтований
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مستند
filamu ya taarifa, imethibitishwa
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مستند
documental, fundamentado
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مستند
dokumentarisch, untermauert
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به آلمانی
مستند
dokumentalny, potwierdzony
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به لهستانی
مستند
مستند، معتبر
دیکشنری اردو به فارسی
مستند
دستاویزی , مستند
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به اردو
مستند
สารคดี , ได้รับการยืนยัน
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به تایلندی
مستند
תיעודי , מאומת
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به عبری
مستند
documentair, onderbouwd
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به هلندی
مستند
ドキュメンタリー , 証明された
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مستند
纪录片的 , 有证据的
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به چینی
مستند
다큐멘터리 , 입증된
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به کره ای
مستند
belgesel, kanıtlanmış
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مستند
dokumenter, dibuktikan
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مستند
документальный , подтверждённый
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به روسی
مستند
वृत्तचित्र , प्रमाणित
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به هندی
مستند
documentario, comprovato
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مستند
documental, respaldado
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مستند
ডকুমেন্টারি , প্রমাণিত
تصویری از مستند
تصویر مستند
دیکشنری فارسی به بنگالی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ دِ)
یابنده حق خویش را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به استنداص شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ دِهْ)
کار راست و مستقیم شونده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به استنداه شود
لغت نامه دهخدا
مستنده در فارسی مونث مستند بنگرید به مستند مونث مستند، جمع مستندات
فرهنگ لغت هوشیار