جدول جو
جدول جو

معنی مستقیم - جستجوی لغت در جدول جو

مستقیم
سرراست، یک راست
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
فرهنگ واژه فارسی سره
مستقیم
ویژگی خطی که دو نقطه را با کم ترین فاصله به هم وصل می کند، کنایه از صحیح، درست، راست، بدون خمیدگی، بدون تغییر در مسیر، کنایه از بی واسطه
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
فرهنگ فارسی عمید
مستقیم
راست و معتدل
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
فرهنگ لغت هوشیار
مستقیم
((مُ تَ))
راست، معتدل
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
فرهنگ فارسی معین
مستقیم
Direct, Forthright
تصویری از مستقیم
تصویر مستقیم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مستقیم
direto, franco
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مستقیم
direkt
دیکشنری فارسی به آلمانی
مستقیم
bezpośredni
دیکشنری فارسی به لهستانی
مستقیم
прямой , откровенный
دیکشنری فارسی به روسی
مستقیم
прямий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مستقیم
direct
دیکشنری فارسی به هلندی
مستقیم
directo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مستقیم
direct, franc
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مستقیم
diretto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مستقیم
सीधा , स्पष्ट
دیکشنری فارسی به هندی
مستقیم
সরাসরি
دیکشنری فارسی به بنگالی
مستقیم
langsung, terus terang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مستقیم
doğrudan, açık sözlü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مستقیم
직선의 , 솔직한
دیکشنری فارسی به کره ای
مستقیم
直接的 , 直率的
دیکشنری فارسی به چینی
مستقیم
直接の , 率直な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مستقیم
ישיר , גלוי
دیکشنری فارسی به عبری
مستقیم
moja kwa moja, wazi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مستقیم
ตรง , ตรงไปตรงมา
دیکشنری فارسی به تایلندی
مستقیم
مباشرٌ , صريحٌ
دیکشنری فارسی به عربی
مستقیم
براہ راست , سیدھا
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مستقیمه در فارسی مونث مستقیم بنگرید به مستقیم مونث مستقیم: خطوط مستقیمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
یکراست راست و مستقیم بطور مستقیم: مستقیما براه خود ادامه داد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستقیما
تصویر مستقیما
Directly
دیکشنری فارسی به انگلیسی