نعت مفعولی از استقذار. پلید داشته شده و پلید بشمارآمده. (از اقرب الموارد). پلید. (از منتهی الارب). چرکین. - جامۀ مستقذرالبطانه، جامه ای که آستر آن چرکین باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به استقذار شود
نعت مفعولی از استقذار. پلید داشته شده و پلید بشمارآمده. (از اقرب الموارد). پلید. (از منتهی الارب). چرکین. - جامۀ مستقذرالبطانه، جامه ای که آستر آن چرکین باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به استقذار شود
نعت مفعولی و اسم زمان و مکان از استمطار. رجوع به استمطار شود، جای پیدا و نمایان. (منتهی الارب). موضع ظاهر و بارز و منکشف، مطمع و مورد انتظار: اًنک للخیر مستمطر. (از اقرب الموارد)
نعت مفعولی و اسم زمان و مکان از استمطار. رجوع به استمطار شود، جای پیدا و نمایان. (منتهی الارب). موضع ظاهر و بارز و منکشف، مطمع و مورد انتظار: اًنک للخیر مستمطر. (از اقرب الموارد)