- مستعیر
- به عاریت خواهنده، عاریت گیرنده
معنی مستعیر - جستجوی لغت در جدول جو
- مستعیر
- سپنج خواه سپنج گیرنده آنکه چیزی بعاریت گیرد عاریت خواه، جمع مستعیرین
- مستعیر ((مُ تَ))
- عاریت خواه، کسی که چیزی را به عاریت گیرد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گرد و دایره مانند، مدور
مقابل منیر، روشنایی جوینده، روشن
زنهارخواهنده، پناه برنده، پناهنده
کسی که با دیگری مشورت کند، مشورت کننده
کسی که از کسی یاری بخواهد، یاری خواهنده
چیزی که عاریه گرفته شده، به عاریت خواسته شده
پناه جوینده و زنهار خواهنده
برانگیزاننده
احاطه کننده
باده گوارنده
یاری خواهنده استعانت کننده یاری خواهنده: ای همه هستی که هست از کف تو مستعار نیست نیازی که نیست بر در تو مستعین. (خاقانی)
استعمار کننده
خوابگزاریده
عاریتی
درخشان، منتشر
رای جوینده مشورت کننده رای جوینده، جمع مستشیرین
شید گیر شید جوی، روشن نور جوینده روشنایی جوینده مقابل منیر. یا ستاره مستنیر. ستاره ای که از خود نور ندارد و از ستارگان دیگر نورگیرد مقابل ستاره منیر: مانند ماه که از خورشید کسب نور کند، روشن
((مُ تَ))
فرهنگ فارسی معین
نور جوینده. ستاره ای که از خود نور ندارد، مقابل منیر
ستاره مستنیر: ستاره ای که از خود نور ندارد
ستاره مستنیر: ستاره ای که از خود نور ندارد
پراکنده، منتشر
مدد کارانه
خواهشمند
روی گرداننده، پشت کننده
اجابت کننده، قبول کننده
صاحب بصیرت، دارای فکر و نظر