نعت مفعولی از استبعاد، بعید و دور شمرده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). دورانگاشته. دور. بعید. دشوار. (غیاث). رجوع به استبعاد شود. - مستبعد است، دور است از واقع. بعید است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
نعت مفعولی از استبعاد، بعید و دور شمرده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). دورانگاشته. دور. بعید. دشوار. (غیاث). رجوع به استبعاد شود. - مستبعد است، دور است از واقع. بعید است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
نعت فاعلی از استعبار. آنکه خواب گزارد بر کسی جهت تعبیر کردن. (منتهی الارب). حکایت کننده خواب و رؤیای خویش بر کسی و تعبیر آن را خواهنده. (اقرب الموارد) ، آنکه اشک جاری دارد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، اندوهناک. (منتهی الارب). محزون. (اقرب الموارد)
نعت فاعلی از استعبار. آنکه خواب گزارد بر کسی جهت تعبیر کردن. (منتهی الارب). حکایت کننده خواب و رؤیای خویش بر کسی و تعبیر آن را خواهنده. (اقرب الموارد) ، آنکه اشک جاری دارد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، اندوهناک. (منتهی الارب). محزون. (اقرب الموارد)