جدول جو
جدول جو

معنی مستحکم - جستجوی لغت در جدول جو

مستحکم
استوار گردنده، متین، پایدار
تصویری از مستحکم
تصویر مستحکم
فرهنگ لغت هوشیار
مستحکم
((مُ تَ کَ))
استوار، برقرار، محکم
تصویری از مستحکم
تصویر مستحکم
فرهنگ فارسی معین
مستحکم
استوار، محکم، درواخ، مدغم، متأکّد، حصین، بادوام، ستوار، مرصوص
تصویری از مستحکم
تصویر مستحکم
فرهنگ فارسی عمید
مستحکم
Tenably
تصویری از مستحکم
تصویر مستحکم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مستحکم
tenivelmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مستحکم
tragfähig
دیکشنری فارسی به آلمانی
مستحکم
wykonalnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
مستحکم
обоснованно
دیکشنری فارسی به روسی
مستحکم
обґрунтовано
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مستحکم
houdbaar
دیکشنری فارسی به هلندی
مستحکم
teniblemente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مستحکم
de manière soutenable
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مستحکم
in modo sostenibile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مستحکم
ठोस रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
مستحکم
স্থিতিশীলভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
مستحکم
secara dapat diterima
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مستحکم
sağlam bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مستحکم
실행 가능한
دیکشنری فارسی به کره ای
مستحکم
可行地
دیکشنری فارسی به چینی
مستحکم
実行可能に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مستحکم
בר-קיימא
دیکشنری فارسی به عبری
مستحکم
kwa ustahimilivu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مستحکم
สามารถทำได้
دیکشنری فارسی به تایلندی
مستحکم
قابلٌ للتّحقّق
دیکشنری فارسی به عربی
مستحکم
مستحکم طور پر
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مستحکمه در فارسی مونث مستحکم: خبوک پساخته استوار گردنده مونث مستحکم: ابنیه مستحکمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحکم
تصویر متحکم
حکم کننده، فرمانبردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستحم
تصویر مستحم
جای غسل کردن، آنجه که سر و تن را شویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحکم
تصویر متحکم
حکم کننده
فرهنگ فارسی عمید
مستحکم شدن: رایات اعلی سلطان سعید محمد بن تکثراعلی الله درجتهما و لقن یوم الحساب حجتهمابرصوب عراق در حرکت آمد و خاطر خدمت رکابش را مستحکم گشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستحکم کننده
تصویر مستحکم کننده
پساختار استوار کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستحکم کردن
تصویر مستحکم کردن
پساختن استوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستحکم شدن
تصویر مستحکم شدن
استوار شدن محکم گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
محکم و استوار کردن بنایی را: و قلعه فیروزه کوه را مستحکم ساخته پسر و خویشان خود را آنجا گذاشته بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستحکم کننده
تصویر مستحکم کننده
Consolidator
دیکشنری فارسی به انگلیسی