- مستثنیات(مُ تَ نی یا)
جمع واژۀ مستثناه. جداشده ها. استثناها: عبد و امه و خانه و اسب سواری و شمشیر از مستثنیات دین است. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به مستثناه و مستثنی شود
معنی مستثنیات - جستجوی لغت در جدول جو
- مستثنیات
جمع مستثنیه، جزانها، مگرها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(مُ تَ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ مستنیر و مستنیره. رجوع به مستنیر شود، کواکب که از آفتاب نور گیرند. (فرهنگ علوم عقلی)
(مُ تَ لَ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ مستعلیه. حروفی که خواندن آنها زبان را به حنک اعلی بردارد، و بعضی نوشته اند که سر زبان به کام رود و آن هفت حرف است: صاد و ضاد و طاء و ظاء و خاء معجمه و غین معجمه و قاف، و حروف منخفضه سوای اینها است. (غیاث) (آنندراج). و رجوع به مستعلیه شود
(مُ تَ عَ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ مستدعیه. عرایض و چیزهای درخواست شده و استدعاشده. (ناظم الاطباء). تقاضاها. درخواستها: عرض مطالب مستدعیات اکثر صاحب جمعان به ناظر بیوتات تعلق دارد. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 12). (معیران) مستدعیات خود را بدون واسطه مشافههً عرض.... می داشته اند. (تذکرهالملوک ص 21). رجوع به مستدعیه و مستدعی ̍ شود
مستثنیه در فارسی مونث مستثنی جدا کرده جدا جزان مگر مونث مستثنی جمع مستثنیات
