جمع واژۀ متأخر. بازپسینان. مقابل متقدمین و پیشینیان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مردمان واپسین. ضد متقدمین که مردمان پیشین باشد، لسان متأخرین، زبان مردمان واپسین. (ناظم الاطباء). متأخران. و رجوع به مادۀ قبل شود
جَمعِ واژۀ متأخر. بازپسینان. مقابل متقدمین و پیشینیان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مردمان واپسین. ضد متقدمین که مردمان پیشین باشد، لسان متأخرین، زبان مردمان واپسین. (ناظم الاطباء). متأخران. و رجوع به مادۀ قبل شود
جمع واژۀ مستأنس (در حالت نصبی و جری). انس گیرندگان. مأنوسان. الفت گیرندگان:... ولکن اذا دعیتم فادخلوا فاذا طعمتم فانتشروا و لا مستأنسین لحدیث... (قرآن 53/33). و رجوع به مستأنس شود
جَمعِ واژۀ مستأنس (در حالت نصبی و جری). انس گیرندگان. مأنوسان. الفت گیرندگان:... ولکن اذا دعیتم فادخلوا فاذا طعمتم فانتشروا و لا مستأنسین لحدیث... (قرآن 53/33). و رجوع به مستأنس شود
نعت فاعلی از مصدر استیخار. مقابل مستقدم. (اقرب الموارد). متأخر. (منتهی الارب). درنگ کننده و سپس ماننده. (آنندراج). آنکه پس میماند و دیری کننده و درنگ کننده. (ناظم الاطباء). تأخیرکرده. بازپس افتاده. پس افتاده. رجوع به استئخار و استیخار شود
نعت فاعلی از مصدر استیخار. مقابل مستقدم. (اقرب الموارد). متأخر. (منتهی الارب). درنگ کننده و سپس ماننده. (آنندراج). آنکه پس میماند و دیری کننده و درنگ کننده. (ناظم الاطباء). تأخیرکرده. بازپس افتاده. پس افتاده. رجوع به استئخار و استیخار شود
بازپسینان، پیشینیان، جمع متاخر، پسینیان جمع متاخر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : بهمین جهت است که در کتب متاخرین... که مطالبی از این کتاب نقل کرده اند گاه آنرا باسم کتاب المزارات... نام برده اند
بازپسینان، پیشینیان، جمع متاخر، پسینیان جمع متاخر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : بهمین جهت است که در کتب متاخرین... که مطالبی از این کتاب نقل کرده اند گاه آنرا باسم کتاب المزارات... نام برده اند