جدول جو
جدول جو

معنی مستأخرین - جستجوی لغت در جدول جو

مستأخرین
(مُ تَءْ خِ)
جمع واژۀ مستأخر (در حالت نصبی و جری). پسینیان: و لقد علمنا المستقدمین منکم و لقد علمناالمستأخرین. (قرآن 24/15). رجوع به مستأخر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُتَءْ جِ)
جمع واژۀ مستأجر (در حالت نصبی و جری). اجاره داران. کرایه داران. رجوع به مستأجر شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ ءَخْ خِ)
جمع واژۀ متأخر. بازپسینان. مقابل متقدمین و پیشینیان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مردمان واپسین. ضد متقدمین که مردمان پیشین باشد، لسان متأخرین، زبان مردمان واپسین. (ناظم الاطباء). متأخران. و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَءْ نِ)
جمع واژۀ مستأنس (در حالت نصبی و جری). انس گیرندگان. مأنوسان. الفت گیرندگان:... ولکن اذا دعیتم فادخلوا فاذا طعمتم فانتشروا و لا مستأنسین لحدیث... (قرآن 53/33). و رجوع به مستأنس شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَءْ جِ)
مستأجر بودن. اجاره داری. کرایه داری. (ناظم الاطباء) ، اجاره. کرایه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَءْ خِ)
نعت فاعلی از مصدر استیخار. مقابل مستقدم. (اقرب الموارد). متأخر. (منتهی الارب). درنگ کننده و سپس ماننده. (آنندراج). آنکه پس میماند و دیری کننده و درنگ کننده. (ناظم الاطباء). تأخیرکرده. بازپس افتاده. پس افتاده. رجوع به استئخار و استیخار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مستاجرین
تصویر مستاجرین
جمع مستاجر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
بازپسینان، پیشینیان، جمع متاخر، پسینیان جمع متاخر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : بهمین جهت است که در کتب متاخرین... که مطالبی از این کتاب نقل کرده اند گاه آنرا باسم کتاب المزارات... نام برده اند
فرهنگ لغت هوشیار