- مزید
- افزودنی، بسیاری، زیادشونده، بسیار، کنایه از مایۀ افزونی، در علوم ادبی در قافیه، حرفی که در قافیه پس از خروج واقع می شود، مزایده
معنی مزید - جستجوی لغت در جدول جو
- مزید
- افزونیدن، برافزودن، افزونی افزون شدن، زیاد کردن، افزونی زیادتی: از باری عزاسمه مزید عمر و سلطنت می خواهند، افزون کرده شده زیاده شده: و در آن بر دو سبب و دو وتد و دو فاصله مزیدی نه، حرف مزید. آنست که حرف خروج بدان پیوندد و آنرا از بهر آن مزید خوانندکه اقصی غایت حروف قافیت در اشعار تازی حرف خروجست و چون در قوافی عجم حرفی بر آن زیادت شود آنرا مزید خوانند. یا بر مزید. اضافه شونده افزون: ایزد... این حضرت وزارت... نگاه دار ادو مکاره... بعید... و دولت متواتر و بر مزید. یا مزید موخر. پسوند پساوند. یا مزید مقدم. پیشوند پیشاوند
- مزید ((مَ))
- افزونی، افزوده شده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
این واژه گویا پارسی و همان مزاد است و آن را خربنده و خیز بگیر نیز می گویند
مزه کردن چشیدن: بنفشه بر دو زلفت کی گزیدی ک طبر زد با لبانت کی مزیدی ک (ویس ورامین)، مکیدن
چشیدن، برای مثال از شکر گر شکل نانی می پزی / طعم قند آید نه نان چون می مزی (مولوی - ۱۵۲) ، مکیدن
توجه
زائد تروبیشتر
آراسته
برتری
بیانگر، پیروز
پایبند، پابسته
سودمند، کارآمد
پیرو
فزونی نرخ، سخن ساختن، بیش گویی بسیار گویی پر چانگی
شوخی، مزاح، گستاخی
فایده دهنده، سودمند
زینت داده شده، آراسته
زایل کننده، پاک کننده
کشیده شده، دراز
مداد، مرکب،برای مثال چون رخت را نیست در خوبی امید / خواه نه گلگونه و خواهی مدید (مولوی - لغت نامه - مدید)
در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن فاعلاتن فاعلن فاعلاتن
مداد، مرکب،
در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن فاعلاتن فاعلن فاعلاتن
بند شده، پابند، در قید و بند
زینت دهنده، آراینده، آرایشگر
ناسره، ناخالص، کنایه از باطل
برافراشته، بلند، محکم، استوار
افزودن، زیاد کردن، افزودن قیمت چیزی
حاذق، باتجربه در امور، کسی که کاری را تکرار کند، آنکه درس را برای شاگردان تکرار کند
بزرگوار، گرامی، شریف، بلندپایه، از نام های خداوند
کسی که کار نیکو بکند یا چیزی نیکو بیاورد، نیکو آورنده
شاعری که شعر نیکو بگوید
شاعری که شعر نیکو بگوید
در آیین زردشتی خوردنی ای که در مراسم مذهبی مصرف می شود، فدیۀ خوردنی، مجلس شراب و بزم و مهمانی، برای مثال اندر میزد با خرد و دانش / اندر نبرد با هنر و بازو (فرخی - ۴۵۴)
گچ کاری شده، آنچه با گچ یا آهک اندود شده، استوار و بلند
آنچه کسی یا چیزی به واسطۀ آن بر نوع خود برتری داشته باشد، افزونی، برتری