جدول جو
جدول جو

معنی مزمن - جستجوی لغت در جدول جو

مزمن
کهنه، دیرینه، آنچه زمان درازی بر آن گذشته، مقابل حاد، در پزشکی ویژگی هر بیماری طولانی مدت که به تدریج بروز می کند
تصویری از مزمن
تصویر مزمن
فرهنگ فارسی عمید
مزمن
کهنه و دیرینه، دارای زمان و دیرینه
تصویری از مزمن
تصویر مزمن
فرهنگ لغت هوشیار
مزمن
((مُ مَ))
زمین گیر، عاجز
تصویری از مزمن
تصویر مزمن
فرهنگ فارسی معین
مزمن
((مُ مِ))
کهنه، دیرینه
مرض مزمن: بیماری ای که کهنه شده باشد
تصویری از مزمن
تصویر مزمن
فرهنگ فارسی معین
مزمن
Chronically
تصویری از مزمن
تصویر مزمن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مزمن
cronicamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مزمن
chronisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
مزمن
przewlekle
دیکشنری فارسی به لهستانی
مزمن
хронически
دیکشنری فارسی به روسی
مزمن
хронічно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مزمن
chronisch
دیکشنری فارسی به هلندی
مزمن
crónicamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مزمن
de manière chronique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مزمن
cronicamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مزمن
दीर्घकालिक रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
مزمن
দীর্ঘস্থায়ীভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
مزمن
secara kronis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مزمن
kronik olarak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مزمن
만성적으로
دیکشنری فارسی به کره ای
مزمن
慢性地
دیکشنری فارسی به چینی
مزمن
慢性的に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مزمن
כרוני
دیکشنری فارسی به عبری
مزمن
kwa muda mrefu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مزمن
เรื้อรัง
دیکشنری فارسی به تایلندی
مزمن
مزمنٌ
دیکشنری فارسی به عربی
مزمن
مزمن طور پر
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مزمنه
تصویر مزمنه
مزمنه در فارسی مونث مزمن کهنه مونث مزمن. مونث مزمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزین
تصویر مزین
آراسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مومن
تصویر مومن
باورمند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مزین
تصویر مزین
زینت داده شده، آراسته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکمن
تصویر مکمن
جای پنهان شدن، کمینگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزین
تصویر مزین
زینت دهنده، آراینده، آرایشگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسمن
تصویر مسمن
فربه، چاق، چرب، پر روغن، مسما، خوراکی که از گوشت، بادمجان یا کدو تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزمل
تصویر مزمل
سورۀ هفتاد و سوم قرآن کریم، مکّی و دارای ۲۰ آیه
کسی که خود را در جامه پیچیده باشد، درجامه پیچیده
نوعی شیر آب از جنس مس یا برنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مثمن
تصویر مثمن
در علم عروض ویژگی مسمطی که هر بند آن هشت مصراع دارد، در ریاضیات هشت گوشه، هشت تایی، گران بها، باارزش
فرهنگ فارسی عمید