جدول جو
جدول جو

معنی مزداپرست - جستجوی لغت در جدول جو

مزداپرست
زرتشتی، کسی که به دین و آیین زردشت اعتقاد دارد، پیرو زردشت
زردشتی، زردهشتی، مزدیسنی، مزدیسنا، گبر، گبرک، بهدین
تصویری از مزداپرست
تصویر مزداپرست
فرهنگ فارسی عمید
مزداپرست(پَ)
پرستندۀ مزدا. رجوع به مزدا و اهورامزدا شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوداپرست
تصویر سوداپرست
کسی که مطیع هوا و هوس خود باشد، خیال باف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدارست
تصویر مدارست
چیزی را به عنوان درس خواندن، مذاکرۀ درسی کردن، مذاکره و مباحثه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خداپرست
تصویر خداپرست
ویژگی کسی که خدا را پرستش می کند، پرستندۀ خدا، موحد، متدین، دیندار
فرهنگ فارسی عمید
(شَ شَ فَ)
مدارسه. خواندن. قرائت چیزی: می خواستم که این مکتوب نهان، و خاطر اشرف را از مدارست این فضایح و ممارست این قبایح معاف دارم. (ترجمه تاریخ یمینی ص 69). رجوع به مدارسه شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
خداپرست. (ناظم الاطباء). یزدان پرست. و رجوع به یزدان پرست و خداپرست شود
لغت نامه دهخدا
(بَ گَ دی دَ / دَ)
متأله. معتقد بخداوند. مؤمن بخدا. مقابل دهری. آنکه عالم و امور آن را متکی بر خدایی می داند. (یادداشت بخط مؤلف). متدین. موحد. دیندار. (ناظم الاطباء) :
عقل جهان طلب در آلودگی زند
عقل خداپرست زند درگه صفا.
خاقانی.
مگر بشهر شما یک نفر مسلمان نیست
خداپرست مگر اندرین بیابان نیست.
؟
ملک بخندید و ندیمان را گفت: چندان که مرا در حق خداپرستان ارادات است و اقرار مراین شوخ دیده را عداوتست و انکار. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
(خُ رَ / رُو خِ / خَ / خُ)
که به شدت پیرو و مقلد مد و باب روز باشد. (فرهنگ فارسی معین). پرستندۀ مد. که در قبول مدهای تازه حرص و ولعی دارد. که لباسهای تازه باب شده پوشد. رجوع به مد شود
لغت نامه دهخدا
(خوَدْ / خُدْ)
پیرو آئین مزده. که مزده را پرستد. مزداپرست. زردشتی. ج، مزده پرستان: این کار اکنون موافق اخلاق تنفرآور است ولی برای شرقیان مزده پرست اهمیتی نداشت. (از ایران باستان ج 3 ص 2065). رجوع به مزده و مزدا شود. از نوشته های پلوتارک معلوم است که او عقیدۀ یکی از فرق مزده پرستان را توصیف کرده است. (ایران باستان ج 2 ص 1523)
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ دَ /دِ)
آنکه مطیعهوی و هوس خویش باشد، شهوت پرست، آنکه خیالات باطل کند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(مَ پَرَ)
عمل مزداپرست. پرستش اهورامزدا
لغت نامه دهخدا
تصویری از خداپرست
تصویر خداپرست
معتقد به خداوند، مومن بخدا، متدین، دیندار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یزدپرست
تصویر یزدپرست
خداپرست، یزدان پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مد پرست
تصویر مد پرست
روالپرست نو خواه کسی که بشدت پیرو و مقلد مد و باب روز باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خداپرست
تصویر خداپرست
((~. پَ رَ))
آن که خدا را پرستش کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوداپرست
تصویر سوداپرست
((~. پَ رَ))
شهوت پرست، خیالباف
فرهنگ فارسی معین
خیال پرست، هواپرست، شهرت پرست
فرهنگ واژه مترادف متضاد
صفت ایزدپرست، موحد، یزدان پرست، خداباور، یکتاپرست
متضاد: ناخداباور، ملحد، خداستیز
فرهنگ واژه مترادف متضاد