جدول جو
جدول جو

معنی مزحزح - جستجوی لغت در جدول جو

مزحزح
(مُ زَزَ)
دورکرده شده. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مزحزح
(مُ زَ زِ)
دورکننده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ دِ)
دور شدن. (زوزنی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ زَ زِ)
دور شونده. (آنندراج) (ازمنتهی الارب). دور و مهجور و غایب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ زَ زَ)
اسم مکان از تزحزح بمعنی جای دور شدن. قول کروّس:
فقد کان لی عماً اری متزحزح. (از اقرب الموارد). و رجوع به تزحزح و مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(تَرُ)
دوری. (دهار) (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). گویند: هویزحزح منه، یعنی بدور است از او. (از متن اللغه) (از ناظم الاطباء) رجوع به زحزحه، زحزاح و تزحزح شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تزحزح
تصویر تزحزح
دور شدن
فرهنگ لغت هوشیار