- مریدباز(خَ خوا / خا)
مریدبازنده. مشتغل به مریدان. رجوع به مرید شود
معنی مریدباز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(مُ رَ زِ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان ریمله بخش حومه شهرستان خرم آباد، در 21هزارگزی شمال غربی خرم آباد و 9هزارگزی شمال راه شوسۀ خرم آباد به کوهدشت با180 تن سکنه. آبش از رود خانه خرم آباد و راه آن مالروست
(مُ رَ)
لغت نامه دهخدا
مصغر مرداء. رجوع به مرداء شود، پردۀ نازکی در میانۀ ناف و عانه. (ناظم الاطباء). مریطاء
(مُ)
لغت نامه دهخدا
دهی است در بحرین از برای بنی عامر. (از معجم البلدان) (از منتهی الارب) (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
بچه باز، غلام باز، غلام باره
بزی با صورت سفید و یا رنگهای دیگر و رنگ بدن متفاوت
مارگیر