جدول جو
جدول جو

معنی مروالروذی - جستجوی لغت در جدول جو

مروالروذی(مَ وُرْ رو)
منسوب به مروالروذ. مروالرودی. رجوع به مرورود شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ وُرْ رو)
مروالروذی. منسوب به مروالرود. اهل مروالرود. از مروالرود. رجوع به مرورودی شود
لغت نامه دهخدا
(مَرْوْ)
منسوب به مروروذ. مروالروذی. از مروروذ. از اهالی مروروذ. رجوع به مرو و مرورود شود
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ خَ لَ فِلْ مَ وُرْ رو ذی یِلْ فَ)
یکی از منجمین و از صنّاع آلات فلکی. آنگاه که مأمون خلیفه درصدد رصد برآمد بمروروذی مراجعه کرد و او ذات الحلق رابساخت و همچنین اسطرلاب را و ذات الحلق ساختۀ او را بعینها، ابن الندیم در شهر خویش نزد عالمی دیده است
لغت نامه دهخدا
ابن عامر مکنی به ابوحامد مروالروذی. فقیه شافعی شاگرد ابواسحاق مروزی و او صاحب تصانیفی بوده از جمله: کتاب جامع الکبیر و شرح مختصر مزنی. و اهل بصره ازاو فقه آموختند. وفات وی به سال 362 هجری قمری بود
لغت نامه دهخدا
حسین بن محمد بن احمد مروالروذی فقیه شافعی. او به قاضی حسین مشهور است. ابن خلکان گوید: ابوعلی امامی کبیر و صاحب وجوه غریبه در مذهب است و هرجا که امام الحرمین در کتاب نهایهالمطلب و غزالی در الوسیط و نیز در البسیط قاضی گویند مراد صاحب ترجمه است نه غیر او. و او فقه از ابی بکر قفال مروزی فرا گرفت و صاحب تصانیفی در اصول و فروع و خلاف است و پیوسته بقضا و درس و فتوی عمر گذاشت و او راست: کتاب تعلیقه در فقه و جماعتی از اعیان فقه از وی فرا گرفتند از جمله ابومحمد حسین بن مسعود فراء بغوی صاحب کتاب تهذیب و کتاب شرح السنه و غیر آن دو. وفات حسین صاحب ترجمه در 462 هجری قمری به مروالروذ بود
لغت نامه دهخدا
محمد بن اسحاق المروالروذی. محدث است و ابوحاتم رازی از او روایت کند. در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
لغت نامه دهخدا
ابن خلف المروالروذی استاد علی بن عیسی و یکی از صناع آلات فلکی است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
محمد بن ابی السعادات عبدالرحمن بن محمد بن مسعود بن احمد بن حسین بن محمد مسعودی. ملقب بتاج الدین خراسانی مروالروذی بندهی (پنجدهی). فقیه شافعی صوفی و ادیب فاضل و محدث لغوی. معلّم ملک الأفضل ابوالحسن علی بن السلطان صلاح الدین. مولداو پنجده از اعمال مروالروذ به سال 522 ه. ق. بود. او بخراسان از ابی شجاع بسطامی و جز او و هم به بغداد استماع حدیث کرد و خود بشام و دیاربکر حدیث گفت و املا کرد. و در اول به بغداد شد و از آنجا بشام رفت ونزد صلاح الدین ایّوبی مکانتی بسزا یافت و تعلیم و تربیۀ ملک الأفضل علی پسر سلطان بدو مفوّض گشت و کتب بسیاری گرد کرد و چون در دمشق مقیم خانقاه سمیساطیّه بود آن کتب بدان خانقاه وقف کرد و بر مقامات حریری در پنج مجلد ضخم، شرحی بی نظیر نگاشت و این شرح را حافظ ابوالحسن مقدسی از او روایت کند. و ابوالبرکات هاشمی حلبی گوید: آنگاه که صلاح الدین بحلب آمد او با سلطان بود و من جماعتی از اصحاب او را دیدم و بمن اجازۀ روایت داد. وفات او بدمشق در ربیعالآخر سنۀ 584 ه. ق. است. و بعضی گفته اند کنیت او ابوعبدالله است
لغت نامه دهخدا