جدول جو
جدول جو

معنی مرهج - جستجوی لغت در جدول جو

مرهج
(مُ هَِ)
نعت فاعلی از مصدر ارهاج. رجوع به ارهاج شود، نوء مرهج، ستارۀ بسیار باران. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مبهج
تصویر مبهج
شادی آورنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مروج
تصویر مروج
رواج دهنده، ترویج کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرهم
تصویر مرهم
هر دارویی که روی زخم بگذارند
مرهم کافوری: ترکیبی از کافور، روغن زیتون و یک مرهم ساده که برای تسکین درد روی عضوی که درد می کند می مالند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منهج
تصویر منهج
راه راست، راه آشکار، راه پیدا و گشاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مروج
تصویر مروج
مرج ها، چمنها، چراگاهها، جمع واژۀ مرج
فرهنگ فارسی عمید
شادی بخش شادی آفرین شادی بخش شادی آفرین شاد سازنده مسرور کننده. شاد سازنده مسرور کننده
فرهنگ لغت هوشیار
شمشیر تیز، اسپ باریک شکم در یکی از فرهنگ ها مرهفه اسپ لاغرمیان دانسته شده لاغر میانی در اسپ بر ارزش آن می افزاید از سعدی: اسپ لاغر میان به کار آید روز میدان نه گاو پرواری ولی باریک شکمی و برجستگی یا نمایانی استخوان ها آک (عیب) اسپ است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مروج
تصویر مروج
ترویج کننده، روائی بخشنده متاع و درم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منهج
تصویر منهج
راه پیدا و گشاد و روشن و فراخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرهم
تصویر مرهم
آنچه بر جراحت نهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماهج
تصویر ماهج
شیر تنک، شیر ناب، پیه تنک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مروج
تصویر مروج
((مُ رَ وِّ))
رواج دهنده، ترویج کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منهج
تصویر منهج
((مِ یا مَ هَ))
راه، روش، طریقه، جمع مناهج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مروج
تصویر مروج
((مُ رَ وَّ))
رواج داده، ترویج شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مروج
تصویر مروج
((مُ))
جمع مرج، چمن زارها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرهم
تصویر مرهم
((مَ هَ))
هر دارویی که روی زخم بگذارند تا بهبود یابد، جمع مراهم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبهج
تصویر مبهج
((مُ هِ))
شاد سازنده، مسرور کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مروج
تصویر مروج
Evangelist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مروج
تصویر مروج
évangéliste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مروج
تصویر مروج
传教士
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مروج
تصویر مروج
전도사
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مروج
تصویر مروج
evangelist
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مروج
تصویر مروج
penginjil
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مروج
تصویر مروج
প্রচারক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مروج
تصویر مروج
प्रचारक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مروج
تصویر مروج
Evangelist
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مروج
تصویر مروج
evangelista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مروج
تصویر مروج
evangelista
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مروج
تصویر مروج
evangelist
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مروج
تصویر مروج
євангеліст
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مروج
تصویر مروج
евангелист
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مروج
تصویر مروج
ewangelista
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مروج
تصویر مروج
evangelista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مروج
تصویر مروج
伝道師
دیکشنری فارسی به ژاپنی