جمع واژۀ مرسومه، به معنی مرسوم. مرسومها و مواجبها. (ناظم الاطباء). رواتب. راتبها: تا موازی ده هزار تومان جریمه و ترجمان بازیافت شده تنخواه مواجب و مرسومات قورچیان و ملازمان درگاه شد. (عالم آرا ج 1 ص 503) ، رسومات. (ناظم الاطباء). رجوع به مرسوم شود
جَمعِ واژۀ مرسومه، به معنی مرسوم. مرسومها و مواجبها. (ناظم الاطباء). رواتب. راتبها: تا موازی ده هزار تومان جریمه و ترجمان بازیافت شده تنخواه مواجب و مرسومات قورچیان و ملازمان درگاه شد. (عالم آرا ج 1 ص 503) ، رسومات. (ناظم الاطباء). رجوع به مرسوم شود
جمع معقوله، خردیکان جمع معقوله (معقول) : پسندیده های عقل (سخن و غیره)، آنچه بعقل ادراک شود مقابل محسوسات: ... که در مدارج موجودات ومعارج معقولات بعد ازنبوت - که غایت مرتبه انسانی است - هیچ مرتبه ورای پادشاهی نیست. یا معقولات اولی. اشیایی که مصداق خارجی داشته باشند و اولین متصور باشند مانند: انسان و حیوان که موجود در خارجند ومتصور شوند. بالحمله معقولات اولی عبارت از تصورات اولیه از اشیا اند که آن تصورات در ذهن است و لیکن منشا و مصداق آنها در خارج است و معقولات ثانیه کلیات اند که از امور ذهنی انتزاع شده اند و منشاآنها همان ذهن است و بعبارت دیگر اموری هستند که عروض آنها بر معروضات خود در عقل است مانند کلیت و جزئیت که در موطن عقل عارض بر کلی و جزئی شوند و کلی و جزئی خود از امور عقلی اند لیکن تصور انسان و حیوان چنین نیست یعنی آن صور (از انسان و حیوان) در ذهن اند و لیکن منشاو مبدا ومصداق آنها که حیوان و انسان باشد خارج است
جمع معقوله، خردیکان جمع معقوله (معقول) : پسندیده های عقل (سخن و غیره)، آنچه بعقل ادراک شود مقابل محسوسات: ... که در مدارج موجودات ومعارج معقولات بعد ازنبوت - که غایت مرتبه انسانی است - هیچ مرتبه ورای پادشاهی نیست. یا معقولات اولی. اشیایی که مصداق خارجی داشته باشند و اولین متصور باشند مانند: انسان و حیوان که موجود در خارجند ومتصور شوند. بالحمله معقولات اولی عبارت از تصورات اولیه از اشیا اند که آن تصورات در ذهن است و لیکن منشا و مصداق آنها در خارج است و معقولات ثانیه کلیات اند که از امور ذهنی انتزاع شده اند و منشاآنها همان ذهن است و بعبارت دیگر اموری هستند که عروض آنها بر معروضات خود در عقل است مانند کلیت و جزئیت که در موطن عقل عارض بر کلی و جزئی شوند و کلی و جزئی خود از امور عقلی اند لیکن تصور انسان و حیوان چنین نیست یعنی آن صور (از انسان و حیوان) در ذهن اند و لیکن منشاو مبدا ومصداق آنها که حیوان و انسان باشد خارج است
جمع معقوده. معقول. پسندیده عقل: سخن معقول را از هر کس باید پذیرفت، الف - آنچه بوسیله عقل ادراک شودمقابل محسوس: ذات الله بقدر الله دان نه بمعقول خلق. یا معقول اشیا. الف - حقایق اشیا. ب - صور عقلیه. ج - اموری که در خارج و جودی ندارند. د - اموری که محسوس نمیباشند و مجردند. درین صورت مراد از معقول عقل است، جمع معقولات. یا علم معقول. فلسفه حکمت مقابل علم منقول. یامعقول و منقول. علوم فلسفی و علوم شرعی. یا دانشکده معقول و منقول. دانشکده ای که در آن علوم فلسفی و علوم شرعی تدریس شود. اخیرا آنرا بنام دانشکده الهیات نامیده اند، مودب با ادب: پسر معقولی است، بحد کافی بیش از حد متوسط: صبالله عمر معقولی کرده
جمع معقوده. معقول. پسندیده عقل: سخن معقول را از هر کس باید پذیرفت، الف - آنچه بوسیله عقل ادراک شودمقابل محسوس: ذات الله بقدر الله دان نه بمعقول خلق. یا معقول اشیا. الف - حقایق اشیا. ب - صور عقلیه. ج - اموری که در خارج و جودی ندارند. د - اموری که محسوس نمیباشند و مجردند. درین صورت مراد از معقول عقل است، جمع معقولات. یا علم معقول. فلسفه حکمت مقابل علم منقول. یامعقول و منقول. علوم فلسفی و علوم شرعی. یا دانشکده معقول و منقول. دانشکده ای که در آن علوم فلسفی و علوم شرعی تدریس شود. اخیرا آنرا بنام دانشکده الهیات نامیده اند، مودب با ادب: پسر معقولی است، بحد کافی بیش از حد متوسط: صبالله عمر معقولی کرده